Right and left-handedness in humans

Why do humans, virtually alone among all animal species, display a <strong>distinct</strong> left or right-handedness? Not even our closest relatives among the apes possess such decided lateral asymmetry, as psychologists call it.
چرا عملا فقط انسان ها در میان همه گونه های جانوری، به شکلی قابل <strong>تمایز</strong> چپ دست یا راست دست هستند؟ به گفته روانشناسان، حتی نزدیکان ما در میان میمون ها نیز چنین عدم تقارن جانبی تصمیم گیری شده ای ندارند.

Yet about 90 per cent of every human <strong>population</strong> that has ever lived appears to have been right-handed.
با این حال، به نظر می رسد که تقریباً 90 درصد از هر <strong>جمعیت</strong> انسانی که تاکنون زندگی کرده، راست دست بوده اند.

Professor Bryan Turner at Deakin University has studied the research literature on left-handedness and found that handedness goes with sidedness.
پروفسور برایان ترنر در دانشگاه دیکین  تحقیقات مرتبط با چپ دستی را مطالعه کرده و دریافته است که راست دست یا چپ دست بودن همیشه به یک طرف غالب بوده است.

So nine out of ten people are right-handed and eight are right-footed.
به طوری که از هر ده نفر، نه نفر آنها راست دست و هشت نفر راست- پا هستند.

He noted that this distinctive <strong>asymmetry</strong> in the human population is itself systematic.
وی خاطرنشان کرد که این <strong>عدم تقارن</strong> قابل تمایز در جمعیت انسانی، خود امری سیستماتیک است.

Humans think in categories: black and white, up and down, left and right.
انسانها به شکلی دسته بندی شده می اندیشند: سیاه و سفید، بالا و پایین، چپ و راست.

It’s a system of signs that enables us to categorise <strong>phenomena</strong> that are essentially <strong>ambiguous.</strong>
این روش تفکر، سیستمی از نشانه ها است که به ما امکان می دهد <strong>پدیده</strong> هایی را که اساساً <strong>مبهم</strong> هستند دسته بندی کنیم.

Research has shown that there is a genetic or <strong>inherited</strong> element to handedness.
تحقیقات نشان داده است که یک عامل ژنتیکی یا <strong>ارثی</strong> در راست دست یا چپ دست بودن وجود دارد.

But while left-handedness tends to run in families, neither left nor right handers will automatically produce <strong>off-spring</strong> with the same handedness; in fact about 6 per cent of children with two right-handed parents will be left-handed.
اما در حالی که به نظر می رسد چپ دستی در خانواده ها به ارث می رسد، نه چپ دست ها و نه راست دست ها به طور خودکار <strong>فرزندانی</strong> با همان دست غالب به دنیا نمی آورند. در واقع حدود 6 درصد از کودکانی که پدر و مادرشان راست دست هستند، چپ دست خواهند بود.

However, among two left-handed parents, perhaps 40 per cent of the children will also be left-handed.
با این حال، با پدر و مادر چپ دست، شاید 40 درصد فرزندان نیز چپ دست بشوند.

With one right and one left-handed parent, 15 to 20 per cent of the offspring will be left-handed.
با داشتن یک والد راست دست و یک والد چپ دست، 15 تا 20 درصد فرزندان چپ دست خواهند بود.

Even among <strong>identical</strong> twins who have exactly the same genes, one in six pairs will differ in their handedness.
حتی در میان دوقلوهای <strong>همسان</strong> که دقیقاً ژن های یکسانی دارند، از هر شش جفت، در یکی، دست غالب قل ها متفاوت خواهد بود.

What then makes people left-handed if it is not simply genetic? Other factors must be at work and researchers have turned to the brain for clues.
اگر این امر ژنتیکی نباشد، چه عواملی باعث چپ دستی می شود؟ عوامل دیگری باید در کار باشند و محققان برای یافتن سرنخ به مغز روی آورده اند.

In the 1860s the French surgeon and anthropologist, Dr Paul Broca, made the <strong>remarkable</strong> finding that patients who had lost their powers of speech as a result of a stroke (a blood clot in the brain) had paralysis of the right half of their body.
در دهه 1860، جراح و انسان شناس فرانسوی، دکتر پاول بروكا، به این یافته <strong>قابل توجه</strong> دست یافت كه بیمارانی كه در نتیجه سكته (لخته خون در مغز) قدرت گفتار خود را از دست داده بودند، نیمه راست بدن آنها فلج شده است.

He noted that since the left <strong>hemisphere</strong> of the brain controls the right half of the body, and vice versa, the brain damage must have been in the brain’s left hemisphere.
وی خاطرنشان کرد که از آنجا که نیمکره چپ مغز نیمه راست بدن را کنترل می کند و بالعکس، آسیب مغزی آنها باید در <strong>نیمکره</strong> چپ مغز باشد.

Psychologists now believe that among right-handed people, probably 95 per cent have their language <strong>centre</strong> in the left hemisphere, while 5 percent have right sided language.
روانشناسان اکنون معتقدند که در میان افراد راست دست، احتمالاً <strong>مرکز</strong> (پردازشِ) زبان 95 درصد آنها در نیمکره چپ مغز قرار داشته در حالیکه در 5 درصد آنها، کنترل زبان در طرف راست بوده است.

Left-handers, however, do not show the reverse pattern but instead a <strong>majority</strong> also have their language in the left hemisphere.
در چپ دستان این الگوی معکوس دیده نمی شود و برعکس، در <strong>اکثریت</strong> آنها مرکز زبان نیز در نیمکره چپ است.

Some 30 per cent have right hemisphere language.
حدود 30 درصد دارای مرکز کنترل زبان در <strong>نیمکره</strong> راست دارند.

Dr Brinkman, a brain researcher at the Australian National University in Canberra, has suggested that <strong>evolution</strong> of speech went with right-handed preference.
دکتر برینکمن، محقق مغز در دانشگاه ملی استرالیا در کانبرا، اظهار داشت که <strong>تکامل</strong> گفتار با ارجحیت راست دستی پیش رفته است.

According to Brinkman, as the brain evolved, one side became specialised for fine control of movement (necessary for <strong>producing</strong> speech) and along with this evolution came right-hand preference.
به گفته برینکمن، همانطور که مغز تکامل می یافت، یک سمت برای کنترل دقیق حرکت (که برای <strong>تولید</strong> گفتار ضروری است) تخصص پیدا کرده و همراه با این تکامل، سمت راست ارجحیت پیدا کرده است.

According to Brinkman, most left-handers have left hemisphere <strong>dominance</strong> but also some capacity in the right hemisphere.
به گفته برینکمن، در اکثر چپ دست ها،  نیمکره چپ <strong>سلطه</strong> دارد اما در نیمکره راست نیز توانایی هایی وجود دارد.

She has observed that if a left-handed person is brain-damaged in the left hemisphere, the recovery of speech is quite often better and this is explained by the fact that left-handers have a more <strong>bilateral</strong> speech function.
وی مشاهده کرده است که اگر نیمکره چپ مغز یک فرد چپ دست آسیب دیده باشد، بهبودی گفتار اغلب بهتر است و این با این واقعیت توضیح داده می شود که چپ دست ها عملکرد گفتاری <strong>دوجانبه</strong> تری دارند.

In her studies of macaque monkeys, Brinkman has noticed that primates (monkeys) seem to learn a<strong> hand preference</strong> from their mother in the first year of life but this could be one hand or the other.
برینکمن در مطالعات خود روی میمون های ماکاک متوجه شده است که به نظر می رسد نخستیان (میمون ها) در سال اول زندگی <strong>دست غالب </strong>را از مادر خود می آموزند اما این می تواند هر کدام از دست ها باشد.

In humans, however, the <strong>specialisation</strong> in function of the two hemispheres results in anatomical differences: areas that are involved with the production of speech are usually larger on the left side than on the right.
با این حال، در انسان، <strong>تخصص</strong> در عملکرد دو نیمکره منجر به تفاوت های کالبدی می شود: مناطقی که با تولید گفتار درگیر هستند، معمولاً در سمت چپ نسبت به سمت راست بزرگتر هستند.

Since monkeys have not <strong>acquired</strong> the art of speech, one would not expect to see such a variation but Brinkman claims to have discovered a trend in monkeys towards the asymmetry that is evident in the human brain.
از آنجا که میمون ها توانایی بیان را <strong>به دست نیاورده اند</strong>، انتظار نمی رود چنین تغییراتی را در آنها ببینیم اما برینكمن ادعا می كند كه در میمونها نیز گرایشی به همان عدم تقارنی که در مغز انسان ها مشهود است، کشف کرده است.

Two American researchers, Geschwind and Galaburda, studied the brains of human <strong>embryos</strong> and discovered that the left-right asymmetry exists before birth.
دو محقق آمریکایی، گشویند و گالابوردا، مغز <strong>جنین</strong> انسان را مطالعه کردند و دریافتند که عدم تقارن چپ و راست قبل از تولد وجود دارد.

But as the brain <strong>develops,</strong> a number of things can affect it.
اما با <strong>تکامل</strong> یافتن مغز، عواملی وجود دارند که می توانند این عدم تقارن را تحت تاثیر قرار دهند.

Every brain is initially female in its organisation and it only becomes a male brain when the male foetus begins to <strong>secrete</strong> hormones.
سازمان مغز در ابتدا مونث است و تنها هنگامی که جنین نر شروع به <strong>ترشح</strong> هورمون می کند، به یک مغز نر تبدیل می شود.

Geschwind and Galaburda knew that different parts of the brain <strong>mature</strong> at different rates; the right hemisphere develops first, then the left.
گشویند و گالابوردا می دانستند که قسمتهای مختلف مغز با سرعتهای مختلف <strong>بالغ</strong> می شوند. ابتدا نیمکره راست و سپس نیمکره چپ توسعه می یابد.

Moreover, a girl’s brain develops somewhat faster than that of a boy.
علاوه بر این، مغز یک دختر تا حدودی سریعتر از  پسران توسعه پیدا می کند.

So, if something happens to the brain’s development during pregnancy, it is more likely to be <strong>affected</strong> in a male and the hemisphere more likely to be involved is the left.
بنابراین، اگر اتفاقی برای رشد مغز در دوران بارداری رخ دهد، احتمالاً  روی مغز نر بیشتر <strong>تاثیر</strong> می گذارد و نیمکره ای که بیشتر درگیر خواهد بود، نیمکره چپ است.

The brain may become less lateralised and this in turn could result in left-handedness and the development of certain superior skills that have their origins in the left hemisphere such as logic, rationality and <strong>abstraction.</strong>
مغز ممکن است کمتر<strong> جانبی سازی</strong> شود و این به نوبه خود می تواند منجر به چپ دستی و پرورش برخی از مهارت های برتر مانند منطق، عقلانیت و <strong>انتزاع</strong> شود که ریشه در نیمکره چپ دارند.

It should be no surprise then that among mathematicians and architects, left-handers tend to be more <strong>common</strong> and there are more left-handed males than females.
بنابراین جای تعجب نیست که در میان ریاضیدانان و معماران، چپ دستها بیشتر <strong>متداول</strong> هستند و مردان چپ دست بیشتر از زنهای چپ دست هستند.

The results of this research may be some <strong>consolation</strong> to left-handers who have for centuries lived in a world designed to suit right-handed people.
نتایج این تحقیق می تواند برای چپ دستهایی  که قرن ها در جهانی زندگی کرده اند که متناسب با افراد راست دست طراحی شده، کمی <strong>تسلی بخش</strong> باشد.

However, what is alarming, according to Mr Charles Moore, a writer and journalist, is the way the word “right” reinforces its own <strong>virtue.</strong>
با این حال، به گفته آقای چارلز مور، نویسنده و روزنامه نگار، آنچه نگران کننده است، روشی است که کلمه "راست (درست)" <strong>حق بودن </strong>خود را تقویت می کند.

<strong>Subliminally,</strong> he says, language tells people to think that anything on the right can be trusted while anything on the left is dangerous or even sinister.
به صورت<strong> نیمه خودآگاه،</strong> زبان به مردم می گوید كه تصور كنند به هر چیزی در سمت راست می توان اعتماد كرد در حالی كه هر چیز در سمت چپ خطرناك یا حتی شوم است.

We speak of lefthanded <strong>compliments</strong> and according to Moore, “it is no coincidence that lefthanded children, forced to use their right hand, often develop a stammer as they are robbed of their freedom of speech”.
ما در مورد <strong>تعاریف</strong> چپ دست بودن صحبت می کنیم و به گفته مور، "تصادفی نیست که کودکان چپ دستی که مجبور به استفاده از دست راست خود می شوند، اغلب دچار <strong>لکنت زبان</strong> می شوند، چرا که آزادی بیانشان از آنها سلب می شود."

However, as more research is undertaken on the causes of left-handedness, <strong>attitudes</strong> towards left-handed people are gradually changing for the better.
با این حال، همانطور که تحقیقات بیشتری در مورد علل چپ دستی انجام می شود، <strong>نگرش</strong> نسبت به افراد چپ دست <strong>به تدریج</strong> بهتر  می شود.

Indeed when the champion tennis player Ivan Lendl was asked what the single thing was that he would choose in order to <strong>improve</strong> his game, he said he would like to become a lefthander.
در واقع وقتی از ایوان لندل، تنیسور قهرمان، سوال شد که تنها چیزی که او برای <strong>بهبود</strong> بازی خود انتخاب می کند چیست، او گفت که دوست دارد چپ دست شود.