در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034حس هویت بچه های کوچک
A sense of self <strong>develops</strong> in young children by degrees.
یک حس خویشتن در بچه های کوچک به مرور زمان <strong>تو</strong><strong>سعه پیدا میکند</strong>.
The process can usefully be thought of in terms of the gradual <strong>emergence</strong> of two somewhat separate features: the self as a subject, and the self as an object.
این فرایند معمولاً بر اساس <strong>ظهور</strong> تدریجی دو خصوصیت مجزا یعنی "خویشتن به عنوان یک فاعل" و "خویشتن به عنوان یک مفعول" درک می شود.
William James introduced the distinction in 1892, and contemporaries of his, such as Charles Cooley, added to the developing <strong>debate</strong>.
ویلیام جیمز این تمایز را در سال ۱۸۹۲ معرفی کرد و معاصران با او مثل چارلز کولی، مواردی را برای توسعه این <strong>دیدگاه</strong> افزودند.
Ever since then <strong>psychologists</strong> have continued building on the theory.
از آن پس، <strong>روانشناسان</strong> تئوری سازی را ادامه دادند.
According to James, a child's first step on the road to self-understanding can be seen as the <strong>recognition</strong> that he or she exists.
طبق نظر جیمز، اولین قدم یک کودک برای <strong>شناخت</strong> خویشتن را می توان به این صورت که او وجود دارد، دید.
This is an <strong>aspect</strong> of the self that he labelled 'self-as-subject', and he gave it various elements.
این <strong>جنبه ای</strong> از خویشتن است که او با عنوان "خویشتن به عنوان فاعل" از آن یاد می کند و برای آن مولفه های مختلفی قائل شده است.
These included an <strong>awareness</strong> of one's own agency (for example: one's power to act), and an awareness of one's distinctiveness from other people.
این مولفه ها شامل <strong>آگاهی</strong> از گماشتگی خود (به عنوان مثال، توانایی برای عمل کردن) و آگاهی از متمایز بودن از افراد دیگر است.
These <strong>features</strong> gradually emerge as infants explore their world and interact with caregivers.
این <strong>خصوصیات</strong> به تدریج زمانی که نوزادان جهان خودشان را کشف می کنند و با مراقبان خود تعامل برقرار می کنند، ظهور می کند.
Cooley (1902) suggested that a <strong>sense</strong> of the self-as-subject was primarily concerned with being able to exercise power.
کولی در سال ۱۹۰۲ مطرح کرد که <strong>حس</strong> خویشتن به عنوان فاعل در ابتدا با اینکه بتوان از قدرت استفاده کرد، مرتبط است.
He proposed that the earliest examples of this are an infant's attempts to control physical objects, such as toys or his or her own <strong>limbs</strong>.
او بیان کرد که نمونه های اولیه این حس، تلاش های نوزاد برای کنترل اشیای فیزیکی مثل اسباب بازی ها یا <strong>اندام های</strong> خودش است.
This is followed by <strong>attempts</strong> to affect the behaviour of other people.
این حس همچنین با <strong>تلاش هایی</strong> برای تاثیر گذاشتن روی رفتار افراد دیگر دنبال میشود.
For example, infants learn that when they cry or smile someone <strong>responds</strong> to them.
به عنوان مثال، نوزادان یاد میگیرند که وقتی گریه می کنند یا می خندند، شخصی به آنها <strong>پاسخ می دهد</strong>.
Another powerful source of information for infants about the effects they can have on the world around them is provided when others mimic them.
منبع قدرتمند دیگری از اطلاعات برای نوزادان درباره اثراتی که می توانند روی جهان اطراف خود داشته باشند، زمانی تامین می شود که دیگران از آنها تقلید می کنند.
Many parents spend a lot of time, particularly in the early months, <strong>copying</strong> their infant's vocalizations and expressions.
برخی از والدین مدت زمان زیادی را به خصوص در ماه های اولیه برای <strong>تقلید کردن</strong> آوا ها و اصطلاحات نوزاد صرف می کنند.
In addition, young children enjoy looking in mirrors, where the movements they can see are dependent upon their own <strong>movements</strong>.
به علاوه بچه های کوچک از نگاه کردن به آینه ها که در آن می توانند ببینند که <strong>حرکاتشان</strong> به جابجایی های خودشان بستگی دارد، لذت می برد.
This is not to say that infants <strong>recognize</strong> the reflection as their own image (a later development).
این به این معنا نیست که نوزادان این واکنش را به عنوان تصویر خودشان <strong>تشخیص می دهند</strong>. (مرحله دیگری از رشد)
However, Lewis and Brooks-Gunn (1979) suggest that infants' developing understanding that the movements they see in the mirror are contingent on their own, leads to a growing awareness that they are <strong>distinct</strong> from other people.
اما لوئیس و بروکس-گان در سال ۱۹۷۹ بیان کردند که توسعه درک نوزادان از اینکه حرکاتی که در آینه میبینند به خودشان بستگی دارد، به رشد آگاهی از اینکه آنها <strong>متمایز</strong> از سایر افراد هستند، منجر می شود.
This is because they, and only they, can change the reflection in the mirror.
و این به این علت است که آنها و فقط آنها میتوانند این <strong>بازتاب</strong> را در آینه ببینند.
This understanding that children gain of themselves as active agents continues to develop in their <strong>attempts</strong> to co-operate with others in play.
این درک که کودکان از خودشان به عنوان یک عامل فعال به آن میرسند، در <strong>تلاش هایی</strong> که برای همکاری کردن با دیگران در بازی انجام می دهند، توسعه پیدا می کند.
Dunn (1988) points out that it is in such day-to-day <strong>relationships</strong> and interactions that the child's understanding of his or herself emerges.
دان ۱۹۹۸ مطرح کرده است که در چنین <strong>روابط</strong> و تعاملات هر روزه است که درک کودک از از خودش شکل می گیرد.
Empirical investigations of the self-as-subject in young children are, however, rather scarce because of difficulties of communication: even if young infants can reflect on their experience, they certainly cannot <strong>express</strong> this aspect of the self directly.
مطالعات تجربی وی در خصوص خویشتن به عنوان فاعل در بچه های کوچک به خاطر مشکلات برقراری ارتباط نسبتا نادر است. حتی اگر نوزادان کوچک بتوانند به تجربه خودشان واکنش نشان دهند، قطعاً نمی توانند این جنبه از خودشان را به طور مستقیم <strong>توضیح دهند</strong>.
Once children have acquired a certain level of self-awareness, they begin to place themselves in a whole series of categories, which together play such an important part in defining them <strong>uniquely</strong> as 'themselves'.
زمانی که کودک به سطح خاصی از خود آگاهی رسید شروع میکند خودش را در یک سری از دسته بندی ها قرار دهد که همراه با هم، نقش بسیار مهمی را در تعریف آنها به طور <strong>منحصر به فرد</strong> از خودشان ایفا می کند.
This second step in the development of a full sense of self is what James called the 'self-as-object'.
این مرحله دوم در توسعه یک حس کامل از خویشتن، آن چیزی است که جیمز "خویشتن به عنوان مفعول" می نامد.
This has been seen by many to be the aspect of the self which is most influenced by social elements, since it is made up of social roles (such as student, brother, colleague) and <strong>characteristics</strong> which derive their meaning from comparison or interaction with other people (such as trustworthiness, shyness, sporting ability).
این موضوع توسط بسیاری از محققین، جنبه ای از خویشتن به شمار می رود که بیشترین تاثیر را از مولفه های اجتماعی می پذیرد چون از نقش های اجتماعی (مثل دانش آموز، برادر، همکار) و <strong>خصوصیاتی</strong> که معانی آنها از مقایسه تعامل با افراد دیگر ایجاد میکند( مثل قابل اعتماد، خجالتی، ورزشکار) ساخته می شود.
Cooley and other researchers suggested a close <strong>connection</strong> between a person's own understanding of their identity and other people's understanding of it.
کولی و محققان دیگر، <strong>ارتباط</strong> نزدیکی بین درک خود فرد از هویت اش و درک افراد دیگر از آن در نظر گرفتند.
Cooley believed that people build up their sense of <strong>identity</strong> from the reactions of others to them, and from the view they believe others have of them.
کولی معتقد است که افراد، حس <strong>هویت</strong> خودشان را از واکنشهای دیگران نسبت به خودشان و از دیدگاهی که آنها اعتقاد دارند، دیگران درباره آنها دارند، می سازند.
He called the self-as-object the 'looking-glass self', since people come to see themselves as they are <strong>reflected</strong> in others.
او خویشتن بهعنوان مفعول" را دیدن خود در آینه" نامید چون افراد خودشان را به نحوی که در دیگران <strong>بازتاب میکند</strong>، می بینند.
Mead (1934) went even further, and saw the self and the social world as inextricably bound together: 'The self is essentially a social structure, and it arises in social experience, it is impossible to conceive of a self arising outside of social <strong>experience</strong>.
مید (۱۹۳۴ ) حتی فراتر از این رفت و خویشتن و جهان اجتماعی را به عنوان یک پیوند جدایی ناپذیر از یکدیگر خواند: "خویشتن لزوما من یک ساختار اجتماعی است و در تجربیات اجتماعی شکل می گیرد غیر ممکن است که یک خویشتن خارج از <strong>تجربیات</strong> اجتماعی تصور بشود."
Lewis and Brooks-Gunn argued that an important developmental milestone is <strong>reached</strong> when children become able to recognize themselves visually without the support of seeing contingent movement.
لوئیس و بروکس-گان مطرح کردند که یک نقطه عطف مهم در رشد، زمانیکه کودکان بتواند خودشان را در صورت بصری بدون حمایت از طریق دیدن حرکات محتمل، تشخیص بدهند، <strong>به دست میآید</strong>.
This recognition <strong>occurs</strong> around their second birthday.
این تشخیص، حدود سال دوم تولد <strong>شکل می گیرد</strong>.
In one experiment, Lewis and Brooks-Gunn (1979) dabbed some red powder on the noses of children who were playing in front of a mirror, and then observed how often they <strong>touched</strong> their noses.
در یک آزمایش، لوئیس و بروکس-گان (۱۹۷۹)مقداری پودر قرمز رنگ را روی بینی بچه هایی که جلوی یک آینه در حال بازی بودند، ریختند و اینکه آنها چقدر بینی خود را <strong>لمس می کنند</strong>، مشاهده کردند.
The psychologists reasoned that if the children knew what they usually looked like, they would be surprised by the unusual red mark and would start touching it.
این روانشناسان به این نتیجه رسیدند که اگر کودکان می دانستند به طور معمول به چه شکلی به نظر می رسند با دیدن علامت قرمز غیرطبیعی <strong>متعجب شده</strong> و شروع به لمس آن می کردند.
On the other hand, they found that children of 15 to 18 months are generally not able to recognize themselves unless other <strong>cues</strong> such as movement are present.
از طرف دیگر، آنها متوجه شدند کودکان ۱۵ تا ۱۸ ماهه معمولاً نمی توانند خودشان را تشخیص دهند مگر اینکه <strong>نشانه های</strong> دیگری مثل حرکت وجود داشته باشد.
Finally, perhaps the most graphic expressions of <strong>self-awareness</strong> in general can be seen in the displays of rage which are most common from 18 months to 3 years of age.
در نهایت، شاید واضح ترین تصویر گرافیکی از <strong>خویشتن آگاهی</strong> به طور معمول در محدوده سنی دیده شود که اغلب از ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی شدت می گیرد.
In a longitudinal study of groups of three or four children, Bronson (1975) found that the intensity of the frustration and anger in their disagreements increased sharply between the ages of 1 and 2 years.
در یک مطالعه طولی روی گروههای ۳ یا چهار نفری از بچهها، رونسون (۱۹۷۵)متوجه شد که شدت ناامیدی و عصبانیت در عدم توافقات آنها، به شدت بین سنین یک و دو سالگی افزایش می یابد.
Often, the children's <strong>disagreements</strong> involved a struggle over a toy that none of them had played with before or after the tug-of-war: the children seemed to be disputing ownership rather than wanting to play with it.
اغلب، <strong>عدم توافق</strong> بچه ها مربوط به بحث و جدل بر سر یک اسباب بازی است که قبلاً هیچ کدام از آنها با آن بازی نکردهاند یا بعد از بکش-بکش، به وجود میآید به نظر می رسد بچه ها ، بیشتر بر سر مالکیت مجادله می کنند تا برسر بازی کردن با آن.
Although it may be less marked in other <strong>societies</strong>, the link between the sense of 'self' and of 'ownership' is a notable feature of childhood in Western societies.
اگرچه ممکن است این مورد در <strong>جوامع</strong> دیگر کمتر دیده شود، ارتباط بین حس خویشتن و حس مالکیت، یک خصوصیت قابل توجه در دوران کودکی در جوامع غربی است.
هنوز نظری درج نشده است!