Nature or Nurture?

ذاتی یا تربیتی (اکتسابی)؟

Nature or Nurture?

 

A few years ago, <strong>in one of the most fascinating</strong> and disturbing experiments in behavioural psychology, Stanley Milgram of Yale University tested 40 subjects from all walks of life for their willingness to obey instructions given by a ‘leader’ in a situation in which the subjects might feel a personal distaste for the actions they were called upon to perform.
در حدود چند سال پیش <strong>در یکی از جذاب ترین</strong> و در عین حال ناراحت کننده ترین آزمایشات در حوزه روانشناسی رفتاری، "استنلی میلگرام" از دانشگاه "یل" 40 نفر از همه اقشار را به منظور سنجش تمایل به اطاعت از دستورات رهبر و رئیس در شرایطی مورد آزمایش قرار داد که ممکن بود افراد تحت آزمایش نسبت به انجام اعمالی که به آن ها گفته میشد، احساس بیزاری و تنفر شخصی داشت باشند.

<strong>Specifically</strong>, Milgram told each volunteer 'teacher-subject' that the experiment was in the noble cause of education, and was designed to test whether or not punishing pupils for their mistakes would have a positive effect on the pupils' ability to learn.
میلگرام <strong>به طور اختصاصی </strong>به هر داوطلب نام اختصاصی به شکل "نام مدرس-موضوع مورد آزمایش" را اعطا کرد و گفت که این آزمایش بنا به دلایل آموزشی است و به این منظور انجام می شود که آیا تنبیه دانش آموزان به دلیل اشتباهاتی که مرتکب می شوند، بر توانایی یادگیری آن ها تاثیر مثبتی دارد یا خیر.

<strong> </strong>

Milgram’s experimental set-up <strong>involved</strong> placing the teacher-subject before a panel of thirty switches with labels ranging from '15 volts of electricity (slight shock)' to ‘450 volts (danger - severe shock)' in steps of 15 volts each.
تنظیمات و تمهیدات آزمایش میلگرام <strong>شامل</strong> قرار دادن "معلم-موضوع" در پشت یک پنل که دارای 30 سوئیچ با برچسب های مختلف که از 15 ولت برق (شوک خفیف) تا 450 ولت (خطر-شوک قوی) میشد، بود.

<strong>The teacher-subject</strong> was told that whenever the pupil gave the wrong answer to a question, a shock was to be administered, beginning at the lowest level and increasing in severity with each successive wrong answer.
به <strong>داوطلب</strong> گفته شد که هر زمان دانش آموز به سوالی پاسخ غلطی می دهد، باید شوکی ایجاد شود که از پایین ترین سطح شروع شده و با هر بار پاسخ غلط بر شدت شوک افزوده شود.

The supposed 'pupil' was <strong>in reality</strong> an actor hired by Milgram to simulate receiving the shocks by emitting a spectrum of groans, screams and writings together with an assortment of statements and expletives denouncing both the experiment and the experimenter.
<strong>در حقیقت </strong>دانش آموز، بازیگری بود که توسط میلگرام استخدام شد تا با داد و فریاد و  نوشتن اظهارات همراه با مجموعه ای از عبارات و توضیحات که هم آزمایش و هم آزمایش کننده را تقبیح می کنند، تظاهر به دریافت شوک های الکتریکی کند.

Milgram told the teacher-subject to <strong>ignore</strong> the reactions of the pupil, and to administer whatever level of shock was called for as per the rule governing the experimental situation of the moment.
میلگرام به معلم گفت که واکنش های دانش آموز را <strong>نادیده بگیرد </strong>و طبق قانون حاکم بر اوضاع آزمایش، سطح شوک خواسته شده را وارد کند.

<strong> </strong>

As the <strong>experiment</strong> unfolded, the pupil would deliberately give the wrong answers to questions posed by the teacher, thereby bringing on various electrical punishments, even up to the danger level of 300 volts and beyond.
با شروع <strong>آزمایش</strong>، دانش آموز به شکل عمدی به سوالات مطرح شده توسط معلم، پاسخ های غلط می دهد و در نتیجه تنبیه های مختلف الکتریکی حتی تا حد 300 ولت را نیز موجب می شود.

Many of the teacher-subjects balked at administering the <strong>higher levels</strong> of punishment, and turned to Milgram with questioning locks and/or complaints about continuing the experiment.
بسیاری از معلمان از اجرای <strong>مجازات های بیشتر </strong>جلوگیری کردند و با سوال و یا حتی شکایت به میلگرام روی آوردند.

In these <strong>situations</strong>, Milgram calmly explained that the teacher-subject was to ignore the pupil's cries for mercy and carry on with the experiment.
در این <strong>شرایط</strong>، میلگرام با خونسردی توضیح می داد که معلم بایستی فریادهای دانش آموز برای بخشیده شدن را نادیده گرفته و به ادامه آزمایش بپردازد.

If the subject was <strong>still</strong> reluctant to proceed, Milgram said that it was important for the sake of the experiment that the procedure be followed through to the end.
اگر <strong>هنوز</strong> هم معلم تمایلی برای این کار نداشت، میلگرام توضیح می داد که دنبال کردن این روش تا انتها برای (نتیجه) آزمایش اهمیت بسیاری دارد.

His <strong>final </strong>argument was, ‘You have no other choice.
استدلال <strong>آخر</strong> میلگرام این بود: "شما چاره ای (جز ادامه کار) ندارید.

You must go on".
باید ادامه دهید."

What Milgram was trying to <strong>discover</strong> was the number of teacher-subjects who would be willing to administer the highest levels of shock, even in the face of strong persona! and moral revulsion against the rules and conditions of the experiment.
چیزی که میلگرام به دنبال <strong>کشف</strong> آن بود، تعداد معلمانی بود که حتی با وجود برخورد با شخصیت قوی و مشکلات اخلاقی که در قوانین و شرایط آزمایش وجود داشت، مایل به انجام بالاترین سطح از شوک بودند.

<strong> </strong>

<strong>Prior to</strong> carrying out the experiment, Milgram explained his idea to a group of 39 psychiatrists and asked them to predict the average percentage of people in an ordinary population who would be willing to administer the highest shock level of 450 volts.
<strong>پیش از </strong>انجام آزمایش، میلگرام ایده خود را برای گروهی 39 نفره از روان پزشکان توضیح داد و از آن ها خواست تا میانگین درصد افرادی که در یک جمعیت عادی مایل به انجام بالاترین سطح شوک 450 ولتی هستند را پیش بینی کنند. 

The <strong>overwhelming consensus</strong> was that virtually all the teacher-subjects would refuse to obey the experimenter.
<strong>اتفاق نظر عمده </strong>افراد بر روی آن بود که تقریبا تمام معلمان از اطاعت از فرد آزمایش کننده امتناع خواهند کرد.

The <strong>psychiatrists</strong> felt that 'most subjects would not go beyond 150 volts' and they further anticipated that only four per cent would go up to 300 volts.
<strong>روان پزشکان </strong>احساس می کردند که بیشتر افراد از 150 ولت بالاتر نمی روند و تنها 4 درصد از افراد به 300 ولت می رسند.

<strong>Furthermore,</strong> they thought that only a lunatic fringe of about one in 1,000 would give the highest shock of 450 volts.
<strong>علاوه بر این</strong>، آن ها فکر می کردند که فقط یک فرد دیوانه که یک از هر هزار نفر می تواند باشد، توانایی وارد کردن بیشترین ضربه (یعنی) 450 ولت را دارد.

<strong> </strong>

What were the <strong>actual </strong>results? Well, over 60 per cent of the teacher-subjects continued to obey Milgram up to the 450-volt limit.
نتایج <strong>واقعی</strong> چطور بود؟ خوب بود. بیشتر از 60 درصد از معلمان همچنان تا رسیدن به ولتاژ 450 ولت از دستورات میلگرام پیروی می کردند.

<strong>In repetitions</strong> of the experiment in other countries, the percentage of obedient teacher-subjects was even higher, reaching 85 per cent in one country.
<strong>در تکرار </strong>این آزمایش در کشورهای دیگر، درصد معلمان حتی بیشتر هم بود و در یک کشور این میزان به 85 درصد رسید.  

How can we possibly account for this vast discrepancy <strong>between</strong> what calm, rational, knowledgeable people predict in the comfort of their study and what pressured, flustered, but cooperative teachers’ actually do in the laboratory of real life? 
چگونه می توان این اختلاف گسترده و بزرگ <strong>بین</strong> آنچه که به وسیله افرادی با ذهن آرام، منطقی، آگاه و دانشجویان در حال مطالعه پیش بینی می کنند را با آنچه که معلمان تحت فشار، با ذهنی متلاطم و افرادی که در زندگی واقعی با این موضوع روبرو می شوند را محاسبه کرد و سنجید؟

 

One’s first inclination might be to argue that there must be some sort of built-in <strong>animal</strong> aggression instincl that was activated by the experiment, and that Milgram’s teacher- subjects were just following a genetic need to discharge this pent-up primal urge onto the pupil by administering the electrical shock.
نخستین گرایش ممکن است این باشد که بایستی نوعی پرخاشگری<strong> حیوانی </strong>و غریزی نهادینه شده وجود داشته باشد که به وسیله ازمایش، فعال شده و معلم های میلگرام تنها نیاز ژنتیکی خود را برای تخلیه این موضوع با استفاده از شوک الکتریکی دنبال می کنند.

<strong>A modern hard-core sociobiologist</strong> might even go so far as to claim that this aggressive instinct evolved as an advantageous trait, having been of survival value to our ancestors in their struggle against the hardships of life on the plains and in the caves, ultimately finding its way into our genetic make-up as a remnant of our ancient animal ways.
<strong>یک جامعه شناس دنیای مدرن </strong>حتی ممکن است پا را فراتر از این هم بگذارد و ادعا کند که این غریزه تهاجمی به عنوان یک ویژگی سودمند تکامل یافته است، زیرا برای پدران و مادران ما که با مشکلات زندگی در دشت ها و غارها روبرو بوده اند، این غریزه دارای ارزش بقا بوده و بنابراین در ژنتیک ما که به عنوان بازمانده ای از حیوانات باستانی هستیم، باقی مانده است.

<strong> </strong>

<strong>An alternative</strong> to this notion of genetic programming is to see the teacher-subjects' actions as a result of the social environment under which the experiment was carried out.
یکی از گزینه های <strong>جایگزین</strong> برنامه ریزی ژنتیکی، در نظر گرفتن اقدامات معلمان به عنوان نتیجه ای از محیط اجتماعی است که در آن، آزمایش انجام شده است.

As Milgram himself <strong>pointed out</strong>: "Most subjects in the experiment see their behaviour in a larger context that is <strong>benevolent</strong> and useful to society - the pursuit of scientific truth".
همان طور که خود میلگرام هم <strong>اشاره کرد</strong>:" اغلب افراد، {دستاورد} رفتار خود در این آزمایش را در یک زمینه بزرگتر می بینند که به نفع جامعه است- یعنی دستیابی به حقیقت علمی."

The <strong>psychological laboratory</strong> has a strong claim to <strong>legitimacy</strong> and evokes trust and confidence in those who perform there.
<strong>آزمایشگاه روانشناسی </strong>با جدیت ادعا میکند که این کار مشروعیت دارد و اعتماد و اطمینان را در افرادی که در آنجا فعالیت می کنند، بر می انگیزد.

<strong>An action</strong> such as shocking a victim, which in isolation appears evil, acquires a completely different meaning when placed in this setting.
<strong>عملی</strong> همچون شوک دادن به یک قربانی که به خودی خود شیطانی به نظر می رسد، زمانی که در این محیط قرار می گیرد، معنای کاملا متفاوتی را پیدا میکند.

<strong> </strong>

<strong>Thus</strong>, in this explanation the subject merges his unique personality and personal and moral code with that of larger institutional structures, surrendering individual properties like loyalty, self-sacrifice and discipline to the service of malevolent systems of authority.
<strong>بنابراین</strong> در این تعریف، معلم، شخصیت منحصر به فرد و اخلاقی خود را با ساختارهای نهادی بزرگتر ادغام کرده و خصوصیات فردی همچون وفاداری، از خود گذشتگی و نظم را به خدمت سیستم های مقتدر و بد طینت در می آورد.

<strong> </strong>

Here we have two <strong>radically</strong> different explanations for why so many teacher-subjects were willing to forgo their sense of personal responsibility for the sake of an institutional authority figure.
در اینجا دو توضیح <strong>کاملا</strong> متفاوت داریم که چرا بسیاری از معلمان مایل بودند تا از احساس مسئولیت شخصی خود به خاطر یک شخص مسئول نهاد، چشم پوشی کنند.

<strong>The problem</strong> for biologists, psychologists and anthropologists is to sort out which of these two polar explanations is more plausible.
<strong>مشکل </strong>زیست شناسان، روانشناسان و مردم شناسان آن است که کدام یک از این دو توضیح قطبی قابل قبول تر است؟

This, in essence, is the problem of modem sociobiology - to discover the degree to which hard-wired genetic programming dictates, or at least strongly biases, the interaction of animals and humans with their environment, that is, their behaviour.
این موضوع در اصل مسئله جامعه شناسی تلفیقی است- تا کشف کند تا چه میزان برنامه ریزی ژنتیکی موروثی، یا حداقل تعصبات شدید، می تواند تعامل حیوانات و انسان ها با محیطشان را دیکته کند، یعنی رفتار آن ها را.

Put <strong>another way,</strong> sociobiology is concerned with elucidating the biological basis of all behaviour.
به <strong>بیان دیگر</strong>، جامعه شناسی به روشن ساختن پایه بیولوژیکی تمام رفتارها می پردازد.


Questions & answers

Questions 14-19

Reading Passage 74 has nine paragraphs, A-I.
Which paragraph contains the following information?

Write the correct letter A-I in boxes 14-19 on your answer sheet.


14 a biological explanation of the teacher-subjects' behaviour  
15 the explanation Milgram gave the teacher-subjects for the experiment  
16 the identity of the pupils  
17 the expected statistical outcome  
18 the general aim of sociobiological study  
19 the way Milgram persuaded the teacher-subjects to continue 

 



Questions 20-22


Choose the correct letter A, B, C or D.
Write your answers in boxes 20-22 on your answer sheet.

20 The teacher-subjects were told that they were testing whether
    A a 450-volt shock was dangerous.
    B punishment helps learning.
    C the pupils were honest.
    D they were suited to teaching.

21 The teacher-subjects were instructed to
    A stop when a pupil asked them to.
    B denounce pupils who made mistakes.
    C reduce the shock level after a correct answer.
    D give punishment according to a rule.

22 Before the experiment took place the psychiatrists
    A believed that a shock of 150 volts was too dangerous.
    B failed to agree on how the teacher-subjects would respond to instructions.
    C underestimated the teacher-subjects' willingness to comply with experimental procedure.
    D thought that many of the teacher-subjects would administer a shock of 450 volts.



Questions 23-26

Do the following statements agree with the information given in Reading Passage 74?
In boxes 23-26 on your answer sheet, write:


TRUE 
              if the statement agrees with the information
FALSE             if the statement contradicts the information
NOT GIVEN    if there is no information on this

23 Several of the subjects were psychology students at Yale University.  
24 Some people may believe that the teacher-subjects' behaviour could be explained as a positive survival mechanism.
25 In a sociological explanation, personal values are more powerful than authority.  
26 Milgram's experiment solves an important question in sociobiology.

 

Answers:
14. F
15. A
16. B
17. D
18. I
19. C
20. B
21. D
22. C
23. NOT Given
24. TRUE
25. FALSE
26. FALSE 


نظرات کاربران

هنوز نظری درج نشده است!