Early childhood education

آموزش سال های اولیه کودکی

Early childhood education

 

New Zealand's National Party <strong>spokesman</strong> on education, Dr Lockwood Smith, recently visited the US and Britain.
دکتر لاکوود اسمیت، <strong>سخنگوی</strong> حزب ملی سازمان آموزش و پرورش نیوزلند، اخیرا از آمریکا و انگلیس بازدید کرده است.

Here he <strong>reports</strong> on the findings of his trip and what they could mean for New Zealand's education policy.
در اینجا او گزارشات مربوط به یافته های سفرش و توضیح و تفسیر آن ها را برای (سازمان) سیاست های آموزشی نیوزلند <strong>گزارش می کند. </strong>

‘<strong>Education</strong> To Be More' was published last August.
در آگوست سال گذشته، "{درباره} <strong>آموزش و پرورش</strong> بیشتر بدانید"، منتشر شد.

It was the <strong>report</strong> of the New Zealand Government's Early Childhood Care and Education Working Group.
که <strong>گزارش </strong>دولت نیوزلند<strong> </strong>درباره گروه مراقبت و آموزش کودکان در اوایل دوران کودکی بود.

The report argued for enhanced equity of access and better funding for childcare and early childhood education institutions.
این گزارش استدلالش بر روی افزایش عدالت و انصاف در دسترس و بودجه بهتر برای مراقبت از کودکان و موسسات آموزش ابتدایی دوره کودکی است.

Unquestionably, that's a real need; but since parents don't normally send children to pre-schools until the age of three, are we missing out on the most important years of all?
بدون شک این موضوع یک نیاز واقعی است؛ اما از آن جایی که والدین معمولا کودک را تا سن قبل از 3 سالگی به پیش دبستانی نمیفرستند، آیا مهمترین سال های زندگی را از دست می دهیم؟

 

A 13 year study of early childhood development at Harvard University has shown that, by the age of three, most children have the potential to understand about 1000 words - most of the language they will use in ordinary conversation for the rest of their lives.
در یک مطالعه 13 ساله در خصوص رشد ابتدایی کودک در دانشگاه هاروارد نشان داده شده است که در 3 سالگی اکثر کودکان توانایی درک حدود هزار کلمه را دارند- بیشتر زبانی که در مکالمه معمولی برای باقی سال های زندگی از آن استفاده می کنند.

Furthermore, research has shown that while every child is born with a natural curiosity, if can be suppressed dramatically during the second and third years of life.
علاوه بر این تحقیقات نشان داده است که در حالی که هر کودک با یک کنجکاوی طبیعی متولد می شود، اما می تواند در طول سال های دوم و سوم زندگی به طرز چشمگیری سرکوب شود.

Researchers claim that the human personality is formed during the first two years of life, and during the first three years children learn the basic skills they will use in all their later learning both at home and at school.
محققان ادعا می کنند که شخصیت انسان در طی دو سال اول زندگی شکل می گیرد و در طی 3 سال اول، کودکان مهارت های اساسی را یاد می گیرند که در تمام یادگیری های بعدی خود چه در خانه و چه در مدرسه از آن ها استفاده می کنند.

Once over the age of three, children continue to expand on existing knowledge of the world.
زمانی که کودک به بالای 3 سال می رسد، به بسط و گسترش دانش موجود در جهان می پردازد.

 

It is generally acknowledged that young people from poorer socio-economic <strong>backgrounds</strong> fend to do less well in our education system.
به طور کلی این موضوع تایید می شود که افراد جوان که دارای <strong>سوابق</strong> اقتصادی- اجتماعی فقیرتری هستند، عملکرد ضعیف تری در سیستم آموزش و پرورش ما دارند.

That's observed not just in New Zealand, but also in Australia, Britain and America.
این موضوع نه تنها در نیزولند، بلکه در استرالیا، آمریکا و انگلیس هم مشاهده شده است.

In an attempt to overcome that educational under-achievement, a nationwide programme called 'Headstart' was launched in the United Slates in 1965.
در تلاش به منظور غلبه بر آن دستاوردهای ناچیز آموزشی، برنامه ای در سطح کشور به نام "هد استارت" در سال 1965 در ایالات متحده شروع شد.

A lot of money was poured into it.
پول زیادی صرف آن شد.

It took children into pre-school institutions at the age of three and was supposed to help the children of poorer families succeed in school.
کودکان را در سن 3 سالگی به نهادهای پیش دبستانی می بردند و قرار بر آن بود تا به فرزندان خانواده های کم بضاعت تر کمک کنند تا در مدرسه موفق شوند.

Despite substantial funding, results have been disappointing.
با توجه به بودجه قابل توجه (صرف شده)، نتایج نا امید کننده بود.

It is thought that there are two explanations for this.
تصور می شود که دو توضیح برای این موضوع وجود دارد.

First, the programme began too late.
نخست آن که برنامه خیلی دیر شروع شد.

Many children who entered it at the age of three were already behind their peers in language and measurable intelligence.
بسیاری از کودکانی که از 3 سالگی وارد این برنامه شدند از نظر زبانی و هوش قابل سنجش، از دیگر همسن و سالان خود عقب بودند.

Second, the parents were not involved.
دوما آن که والدین در این برنامه شرکت داده نمی شدند.

At the end of each day, 'Headstart' children returned to the same disadvantaged home environment.
در پایان هر روز کودکان به همان محیط محروم خانه باز می گشتند.

 

As a result of the growing research evidence of the importance of the first three years of a child's life and the disappointing results from 'Headstart', a pilot programme was launched in Missouri in the US that focused on parents as the child's first teachers.
به عنوان نتیجه ای از شواهد تحقیقاتی در حال رشد، در خصوص اهمیت سه سال اول زندگی کودک و نتایج نا امید کننده که از "هد استارت" گرفته شد، یک برنامه آزمایشی در میسوری امریکا آغاز شد که به والدین به عنوان اولین معلمان کودک نگاه می کرد.

The 'Missouri' programme was predicated on research showing that working with the family, rather than bypassing the parents, is the most effective way of helping children get off to the best possible start in life.
برنامه میسوری بر اساس تحقیقات، نشان داد که کار کردن با خانواده در عوض کنار گذاشتن آن ها می تواند موثرترین راه برای کمک به کودکان به منظور شروع زندگی بهتر باشد.

The four-year pilot study included 380 families who were about to have their first child and who represented a cross-section of socio-economic status, age and family configurations.
این مطالعه آزمایشی چهار ساله شامل 380 خانواده ای بود که در آستانه تولد اولین فرزندشان بودند و سطح مشخصی از وضعیت اقتصادی اجتماعی، سنی و خانوادگی را داشتند.

They included single-parent and two-parent families, families in whichboth parents worked, and families with either the mother or father at home.
این خانواده ها شامل خانواده های تک والد، دو والد، هر دو والد شاغل، و خانواده هایی که با یکی از مادر یا پدر خود در خانه بودند، می شدند.

The programme involved trained parent- educators visiting the parents' home and working with tire parent, or parents, and the child.
این برنامه شامل مربیان آموزش دهنده والدین می شد که از خانه والدین بازدید یا با یکی از والدین یا هر دوی آنها و کودک کار می کردند.

Information on child development, and guidance on things to look for and expect as the child grows were provided, plus guidance in fostering the child's intellectual, language, social and motor-skill development.
اطلاعات مربوط به رشد کودک و راهنمایی درباره مواردی که می توان هنگام رشد کودک جستجو و انتظار داشت، به علاوه اهنمایی در خصوص پرورش رشد فکری، زبانی، اجتماعی و حرکتی کودک ارائه می شد. 

Periodic check-ups of the child's educational and sensory development (hearing and vision) were made to detect possible handicaps that interfere with growth and development.
به منظور تشخیص معلولیت های احتمالی که در رشد و نمو، اختلال ایجاد می کنند، معاینات دوره ای از رشد آموزشی و حسی کودک (شنوایی و بینایی) انجام می شد.

Medical problems were referred to professionals.
مشکلات پزشکی به متخصصان ارجاع شد.

Parent-educators made personal visits to homes and monthly group meetings were held with other new parents to share experience and discuss topics of interest.
مربیان والدین با مراجعه شخصی به خانه ها، جلسات گروهی ماهانه را با سایر والدین جدید به منظور به اشتراک گذاری تجربه و گفتگو در خصوص موضوعات مورد علاقه برگزار می کردند.

Parent resource centres, located in school buildings, offered learning materials for families and facilitators for child care.
مراکز منابع والدین، واقع در ساختمان های مدارس، مطالب یادگرفته شده را به خانواده ها و به منظور تسهیل روند یادگیری اصلی کودک ارائه می دادند.

 

At the age of three, the children who had been involved in the 'Missouri' programme were evaluated alongside a cross-section of children selected from the same range of socio-economic backgrounds and family situations, and also a random sample of children that age.
در سن 3 سالگی، کودکانی که در برنامه میسوری شرکت داشتند، در کنار کودکانی که از همان طیف سنی با داشتن زمینه های اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی انتخاب شده بودند .و همچنین یک نمونه تصادفی از کودکان دیگر در این سن، مورد ارزیابی قرار گرفتند.

The results were phenomenal.
نتایج فوق العاده بود.

By the age of three, the children in the programme were significantly more advanced in language development than their peers, had made greater strides in problem solving and other intellectual skills, and were further along in social development, tn fact, the average child on the programme was performing at the level of the top 15 to 20 per cent of their peers in such things as auditory comprehension, verbal ability and language ability.
در 3 سالگی، کودکان در این برنامه نسبت به همسالان خود به شکل قابل توجهی در توسعه زبان پیشرفت داشتند، در حل مسئله و سایر مهارت های فکری گام های بیشتری برداشته بودند و در رشد اجتماعی نیز به طور متوسط، کودک می توانست این برنامه را در سطح 15 الی 20 درصد نسبت به افراد برتر از خود در مواردی همچون درک شنیداری، توانایی کلامی و توانایی زبانی اجرا کند.

Most important of all, the traditional measures of 'risk', such asparents' age and education, or whether they were a single parent, bore little or no relationship to the measures of achievement and language development.
از همه مهمتر نشان داده شد که معیارهای سنتی "خطر آفرین" که شامل سن و تحصیلات نامطلوب والدین یا تک والدی بودن هستند، ارتباط کمی با معیارهای پیشرفت و به خصوص پیشرفت زبانی کودک دارند.

Children in the programme performed equally well regardless of socio-economic disadvantages.
کودکان در این برنامه بدون در نظر گرفتن معایب اجتماعی و اقتصادی به یک اندازه عملکرد خوبی داشتند.

Child abuse was virtually eliminated.
کودک آزاری عملا حذف شد.

The one factor that was found to affect the child's development was family stress leading to a poor quality of parent-child interaction.
یکی از عواملی که بر روی رشد کودک تاثیر می گذارد، استرس خانوادگی است که منجر به کاهش کیفیت تعامل بین والدین و کودک می شود.

That interaction was not necessarily bad in poorer families.
این تعامل لزوما در خانواده های فقیر بد نبود.

 

These research findings are exciting.
یافته های این پژوهش هیجان انگیز است.

There is growing evidence in New Zealand that children from poorer socio-economic backgrounds are arriving at school less well developed and that our school system tends to perpetuate that disadvantage.
شواهد فزاینده ای در نیوزلند وجود دارد که نشان می دهد کودکانی که از نظر اقتصادی- اجتماعی فقیرتر هستند، رشد کمتری هم در مدرسه دارند و (متاسفانه) سیستم مدرسه ی ما تمایل به تداوم بخشی این نقطه ضعف دارد.

The initiative outlined above could break that cycle of disadvantage.
ابتکاری که در بالا گفته شد، می تواند این چرخه ضرر و زیان را در هم بشکند.

The concept of working with parents in their homes, or at their place of work, contrasts quite markedly with the report of the Early Childhood Care and Education Working Group.
مفهوم کار با والدین در خانه هایشان یا در محل کارشان، کاملا در تضاد با گزارش کار گروه مراقبت از کودکان در سال های اولیه کودکی است.

Their focus is on getting children and mothers access to childcare and institutionalised early childhood education.
تمرکز آن ها بر این است که به کودکان و مادران اجازه مراقبت از کودکان و نهادینه شدن آموزش های دوران ابتدایی کودکی را بدهد.

Education from the age of three to five is undoubtedly vital, but without a similar focus on parent education and on the vital importance of the first three years, some evidence indicates that it will not be enough to overcome educational inequity.
بدون شک تحصیلات از 3 تا 5 سالگی حیاتی است، اما بدون تمرکز مشابه بر آموزش والدین و اهمیت حیاتی سه سال اول، برخی از شواهد نشان می دهند که این تلاش برای غلبه بر نابرابری آموزشی کافی نیست.


Questions & answers

Questions 1-4

Reading Passage 1 has six sections, A-F.
Which paragraph contains the following information?
Write the correct letter A-F in boxes 1-4 on your answer sheet.


1 details of the range of family types involved in an education programme  
2 reasons why a child's early years are so important  
3 reasons why an education programme failed  
4 a description of the positive outcomes of an education programme 

 



Questions 5-10


Classify the following features as characterising

A the 'Headstart' programme
B the 'Missouri' programme
C both the 'Headstart' and the 'Missouri' programmes
D neither the `Headstart' nor the 'Missouri' programme

Write the correct letter ABC or D in boxes 5-10 on your answer sheet.
 

5. was administered to a variety of poor and wealthy families  
6. continued with follow-up assistance in elementary schools  
7. did not succeed in its aim  
8. supplied many forms of support and training to parents  
9. received insufficient funding  
10. was designed to improve pre-schoolers' educational development 

 



Questions 11-13


Do the following statements agree with the information given in Reading Passage 1?
In boxes 11-13 on your answer sheet, write:

    YES    if the statement agrees with the writer's claims
    NO    if the statement contradicts the writer's claims
    NOT GIVEN    if it is impossible to say what the writer thinks about this


11. Most 'Missouri' programme three-year-olds scored highly in areas such as listening, speaking, reasoning and interacting with others.  
12. 'Missouri' programme children of young, uneducated, single parents scored less highly on the tests.  
13. The richer families in the 'Missouri' programme had higher stress levels.

 

Answers:
1. D
2. B
3. C
4.  E
5. B
6. D
7. A
8. B
9. D
10. C
11. TRUE
12. FALSE
13. NOT GIVEN


نظرات کاربران

هنوز نظری درج نشده است!