What's so funny?

چه چیزی اینقدر خنده دار است؟

What's so funny?

 

<strong>The joke</strong> comes over the headphones: 'Which side of a dog has the most hair?" The left.' 
این <strong>شوخی</strong> در هدفون ها پخش می شود:" کدام طرف سگ بیشترین مو را دارد؟ طرف چپ."

No, not funny.
نه، اصلا بامزه نبود.

Try again. 
دوباره تلاش کن.     

Which side of a dog has the most hair? The <strong>outside.</strong><strong>
</strong>کدام طرف سگ بیشترین مو را داره؟ <strong>بیرونش</strong>.

' Hah! The <strong>punchline</strong> is silly yet fitting, tempting a <strong>smile</strong>, even a laugh. 
"هاه! حداقل <strong>اصل مطلب</strong> که احمقانه است؛<strong> </strong>پس تظاهر کن که می خندی یا حتی یک لبخند بزن. "

Laughter has <strong>always</strong> struck people as deeply mysterious, perhaps pointless.
خنده <strong>همواره</strong> مردم را به نحوی عمیقا مرموز و یا شاید بی معنی در بر می گیرد.

<strong>The writer</strong> Arthur Koestler dubbed it the luxury reflex: ‘unique in that it serves no apparent biological purpose'. 
<strong>نویسنده</strong> آرتور کوستلر از آن بازتاب جالبی را بیان کرده: "منحصر به فرد بودن آن در این است که هدف بیولوژیکی و خاصی ندارد."

 

<strong>Theories</strong> about humour have an ancient pedigree.
<strong>نظریات </strong>مربوط به شوخ طبعی دارای شجره ای باستانی هستند.

Plato <strong>expressed</strong> the idea that humour is simply a delighted feeling of superiority over others.
افلاطون این ایده را <strong>بیان کرد </strong>که شوخ طبعی به سادگی یک احساس لذت برتری نسبت به دیگران است.

Kant and Freud <strong>felt that</strong> joke-telling relies on building up a psychic tension which is safely punctured by the ludicrousness of the punchline
کانت و فروید <strong>احساس می کردند </strong>که جوک گفتن متکی به یک فشار روانی است که با مضحکه ساختن (چیزی یا کسی) ایجاد می شود.

But most <strong>modern</strong> humour theorists have settled on some version of Aristotle's belief that jokes are based on a reaction to or resolution of incongruity, when the punchline is either a nonsense or, though appearing silly, has a clever second meaning. 
اما اکثر نظریه پردازان طنز <strong>مدرن</strong> به برخی از عقاید ارسطو مبنی بر اینکه جوکها بر اساس واکنش به یک ناسازگاری یا برجسته کردن آن استوار هستند، در حالی که اصل شوخی یا مزخرف و بی معنی است یا اگرچه احمقانه به نظر می رسد اما معنای دور و هوشمندانه دیگری هم دارد.

 

Graeme Ritchie, a computational linguist in Edinburgh, <strong>studies </strong>the linguistic structure of jokes in order to understand not only humour but language understanding and reasoning in machines.
"گریم ریچی"، متخصص زبان شناسی محاسباتی در ادینبورگ، ساختار زبانی جوک ها را<strong> مطالعه می کند </strong>تا نه تنها طنز بلکه درک زبان و نحوه استدلال در ماشین ها را نیز متوجه شود.

He says that <strong>while </strong>there is no single format for jokes, many revolve around a sudden and surprising conceptual shift.
او می گوید <strong>در حالی که </strong>هیچ قالب واحدی برای شوخی وجود ندارد، بسیاری از آنها حول یک تغییر مفهومی ناگهانی و شگفت آور می چرخند.

<strong>A comedian</strong> will present a situation followed by an unexpected interpretation that is also apt.
<strong>یک کمدین</strong> وضعیتی را ارائه می دهد که به دنبال آن تعبیر غیر منتظره و همچنین مناسبی هم وجود دارد.

 

<strong>So even if</strong> a punchline sounds silly, the listener can see there is a clever semantic fit and that sudden mental 'Aha!' is the buzz that makes us laugh. 
<strong>بنابراین حتی اگر </strong>اصل موضوع احمقانه به نظر برسد، شنونده می تواند ببیند که نوعی تناسب معنایی هوشمندانه وجود دارد و آن ذهنیت ناگهانی "آها!" همان چیزی است که باعث خنده ما می شود.

<strong>Viewed from</strong> this angle, humour is just a form of creative insight, a sudden leap to a new perspective.
از این <strong>زاویه دید،</strong> شوخ طبعی فقط نوعی بینش خلاقانه و جهشی ناگهانی به دیدگاه جدید است.

 

<strong>However</strong>, there is another type of laughter, the laughter of social appeasement and it is important to understand this, too..
<strong>با این حال،</strong> نوع دیگری از خنده وجود دارد، خنده برای تسکین اجتماعی و درک این مسئله نیز به خودی خود (بسیار) مهم است.

<strong>Play</strong> is a crucial part of development in most young mammals.
<strong>بازی</strong> در اکثر پستانداران جوان قسمت مهمی از رشد است.

 Rats <strong>produce</strong> ultrasonic squeaks to prevent their scuffles turning nasty.
موش ها به منظور جلوگیری از تند و زننده شدن کش و قوس ها (و حرکت هایشان)، جیرجیرهای فراصوتی <strong>تولید می کنند.</strong>

<strong> Chimpanzees</strong> have a 'play-face' - a gaping expression accompanied by a panting 'ah, ah' noise.
<strong>شامپانزه ها </strong>"چهره-بازی" دارند – حالتی خمیازه مانند همراه با صدای "آه، آه".

<strong> In humans</strong>, these signals have mutated into smiles and laughs.
<strong>در انسان</strong> ها، این سیگنال ها تبدیل به لبخند و خنده شده اند.

<strong> Researchers</strong> believe social situations, rather than cognitive events such as jokes, trigger these instinctual markers of play or appeasement.
<strong>محققان</strong> اعتقاد دارند که موقعیت های اجتماعی، به جای وقایع شناختی مانند شوخی، باعث ایجاد این نشانه های غریزی بازی یا تسکین (درد) می شود.

<strong>People</strong> laugh on fairground rides or when tickled to flag a play situation, whether they feel amused or not.
<strong>مردم </strong>در حال تماشای مسابقات اتومبیل رانی یا زمانی که قلقلکشان می دهند، خواه احساس سرگرمی کنند یا نه، می خندند.

 

Both <strong>social</strong> and cognitive types of laughter tap into the same expressive machinery in our brains, the emotion and motor circuits that produce smiles and excited vocalisations.
هر دو نوع خنده <strong>اجتماعی</strong> و شناختی بر روی همان سیستم ماشینی بیانگر احساسات در مغز ما تأثیر می گذارند، (که در واقع) مدارهای هیجانی و حرکتی هستند که باعث ایجاد لبخند و صداهای هیجان انگیز می شوند.

<strong>However</strong>, if cognitive laughter is the product of more general thought processes, it should result from more expansive brain activity.
<strong>با این حال</strong>، اگر خنده شناختی در نتیجه فرآیندهای عمومی تری به وجود آید، بایستی از فعالیت های گسترده مغز ناشی شود.

 

<strong>Psychologist</strong> Vinod Goel investigated humour using the new technique of 'single event' functional magnetic resonance imaging (fMRI).
وینود گول،<strong> روانشناس</strong>، طنز را با استفاده از تکنیک جدید تصویربرداری "تک رویدادی" که دارای ساختار تشدیدگر مغناطیسی عکس  بود، بررسی کرد. (FMRI) 

 An MRI <strong>scanner</strong> uses magnetic fields and radio waves to track the changes in oxygenated blood that accompany mental activity.
یک<strong> اسکنر</strong> ام.آر.آی از میدان های مغناطیسی و امواج رادیویی برای ردیابی تغییرات اکسیژن در خون حین فعالیت ذهنی استفاده می کند.

<strong> Until recently</strong>, MRI scanners needed several minutes of activity and so could not be used to track rapid thought processes such as comprehending a joke.
<strong>تا همین اواخر،</strong> اسکنرهای ام.آر.آی به چند دقیقه زمان در حین فعالیت نیاز داشتند و بنابراین نمی توان از آنها برای ردیابی فرآیندهای سریع فکر مانند درک یک شوخی استفاده کرد.

<strong> New developments</strong> now allow half-second 'snapshots' of all sorts of reasoning and problem-solving activities.
<strong>تحولات جدید </strong>اکنون اجازه گرفتن "عکسهای فوری" نیم ثانیه ای را از انواع فعالیتهای استدلالی و حل مسئله می دهد.

 

<strong>Although</strong> Goel felt being inside a brain scanner was hardly the ideal place for appreciating a joke, he found evidence that understanding a joke involves a widespread mental shift.
<strong>هرچند</strong> "گوئل" احساس می کرد که داخل اسکنر مغزی مکان ایده آلی برای درک یک شوخی نیست، اما او شواهدی را پید کرد که درک یک شوخی شامل یک تغییر ذهنی گسترده است.

His scans <strong>showed that</strong> at the beginning of a joke the listener's prefrontal cortex lit up, particularly the right prefrontal believed to be critical for problem solving.
اسکن های وی<strong> نشان داد که </strong>در آغاز یک شوخی قشر پیشانی شنونده روشن شد، این روشن شدن به ویژه در قسمت سمت راست پیشانی بود که برای حل مسئله مهم است.

But there was also <strong>activity</strong> in the temporal lobes at the side of the head (consistent with attempts to rouse stored knowledge) and in many other brain areas.
اما در لوب های گیجگاهی کنار سر (مطابق با تلاش برای به یاد آوردن دانش ذخیره شده) و در بسیاری از مناطق دیگر مغز، <strong>فعالیت</strong> وجود داشت.

<strong>Then </strong>when the punchline arrived, a new area sprang to life - the orbital prefrontal cortex.
<strong>سپس </strong>زمانی که اصل موضوع شوخی وارد ماجرا می شود، منطقه جدیدی مجددا زنده شده (و شروع به فعالیت می کند) – قشر پیش پیشانی حدقه ای.

<strong>This patch</strong> of brain tucked behind the orbits of the eyes is associated with evaluating information.
<strong>این قسمت </strong>از مغز در پشت چشم، با ارزیابی اطلاعات (دنیای بیرون) در ارتباط است.  

 

Making a <strong>rapid</strong> emotional assessment of the events of the moment is an extremely demanding job for the brain, animal or human.
ارزیابی عاطفی <strong>سریع </strong>از وقایع لحظه ای یک کار فوق العاده طاقت فرسا برای مغز، حیوان و یا انسان است.

<strong> Energy</strong> and arousal levels may need to be retuned in the blink of an eye.
ممکن است نیاز باشد که سطح <strong>انرژی </strong>و برانگیختگی در یک چشم به هم زدن مجدداً برگردد.

<strong>These</strong> abrupt changes will produce either positive or negative feelings/
<strong>این</strong> تغییرات ناگهانی احساس مثبت یا منفی را ایجاد خواهد کرد.

<strong>The orbital cortex</strong>, the region that becomes active in Goel's experiment, seems the best candidate for the site that feeds such feelings into higher-level thought processes, with its close connections to the brain's sub-cortical arousal apparatus and centres of metabolic control.
 به نظر می رسد <strong>قشر حدقه ای،</strong> منطقه ای که در آزمایش گول فعال می شود، با برقرار اتصال نزدیک با دستگاه برانگیختگی زیر قشر مغز و مراکز کنترل متابولیک، بهترین گزینه برای قسمتی باشد که چنین احساساتی را طی پردازش های متفکرانه سطح بالا بر می انگیزد.

 

<strong>All warm-blooded animals</strong> make constant tiny adjustments in arousal in response to external events, but humans, who have developed a much more complicated internal life as a result of language, respond emotionally not only to their surroundings, but to their own thoughts.
<strong>همه حیوانات خونگرم </strong>در پاسخ به وقایع بیرونی در برانگیختگی، (یک سری) تغییرات جزئی مداوم راانجام می دهند، اما انسان هایی که به دلیل وجود زبان،زندگی بسیار پیچیده تری را ساخته اند، نه تنها نسبت به محیط پیرامون، بلکه به افکار خود هم از نظر احساسی واکنش نشان می دهند.

<strong>Whenever</strong> a sought-for answer snaps into place, there is a shudder of pleased recognition.
<strong>هر زمان به پاسخی </strong>که در جستجوی آن باشد، برسد؛ لرزشی ناشی از خشنودی به وجود می آید.

<strong>Creative</strong> discovery being pleasurable, humans have learned to find ways of milking this natural response.
کشف <strong>خلاقیت</strong> لذت بخش است، انسان ها یاد گرفته اند که از چه راه هایی این واکنش طبیعی را تغذیه کنند.

<strong>The fact that</strong> jokes tap into our general evaluative machinery explains why the line between funny and disgusting, or funny and frightening, can be so fine.
<strong>این واقعیت که </strong>جوک ها به شکل آهسته ای ماشین (سیستم) ارزیابی ما را هدف می گیرند، توضیح می دهد که چرا مرز بین خنده دار و نفرت انگیز بودن موضوع و یا خنده دار و ترسناک بودن موضوع می تواند بسیار خوب و (کاربردی) باشد.

<strong>Whether</strong> a joke gives pleasure or pain depends on a person's outlook.
<strong>اینکه </strong>یک شوخی احساس لذت را برساند یا درد را، به دیدگاه شخص بستگی دارد.

 

<strong>Humour</strong> may be a luxury, but the mechanism behind it is no evolutionary accident.
ممکن است <strong>شوخ طبعی </strong>مایه لذت باشد، اما سازوکار آن به طور تصادفی تکامل نیافته است.

As Peter Derks, a <strong>psychologist </strong>at William and Mary College in Virginia, says: 'I like to think of humour as the distorted mirror of the mind.
همانطور که پیتر دركس، یك <strong>روانشناس</strong> از كلیج ویلیام و مری در ویرجینیا می گوید: 'من دوست دارم طنز را به عنوان آینه مخدوش شده ذهن بدانم.

” It's <strong>creative</strong>, perceptual, analytical and lingual.
”که <strong>خلاقانه</strong>، ادراکی، تحلیلی و زبانی است."

If we can figure out how the <strong>mind</strong> processes humour, then we'll have a pretty good handle on how it works in general.
اگر بتوانیم نحوه پردازش <strong>ذهن</strong> از طنز را متوجه شویم، می توانیم درک خوبی از چگونگی کارکرد آن داشته باشیم.


Questions & answers

Questions 14-20

Do the following statements agree with the information given in Reading Passage 2?
In boxes 14-20 on your answer sheet, write

 

TRUE               if the statement agrees with the information
FALSE              if the statement contradicts the information
NOT GIVEN    if there is no information on this

14 Arthur Koestler considered laughter biologically important in several ways.  
15 Plato believed humour to be a sign of above-average intelligence.  
16 Kant believed that a successful joke involves the controlled release of nervous energy.  
17 Current thinking on humour has largely ignored Aristotle's view on the subject.  
18 Graeme Ritchie's work links jokes to artificial intelligence.  
19 Most comedians use personal situations as a source of humour.  
20 Chimpanzees make particular noises when they are playing. 



Questions 21-23

The diagram below shows the areas of the brain activated by jokes.
Label the diagram.


Choose NO MORE THAN TWO WORDS from the passage for each answer.
Write your answers in boxes 21-23 on your answer sheet.

 



Questions 24-27

Complete each sentence with the correct ending A-G below.
Write the correct letter A-G in boxes 24-27 on your answer sheet.


24 One of the brain's most difficult tasks is to  
25 Because of the language they have developed, humans  
26 Individual responses to humour  
27 Peter Derks believes that humour 

A react to their own thoughts.
B helped create language in humans.
C respond instantly to whatever is happening.
D may provide valuable information about the operation of the brain.
E cope with difficult situations.
F relate to a person's subjective views.
G led our ancestors to smile and then laugh.

 

Answers:
14. FALSE
15. NOT GIVEN
16. TRUE
17. FALSE
18. TRUE
19. NOT GIVEN
20. TRUE
21. problem solving
22. temporal lobes
23. evaluating information
24. C
25. A
26. F
27. D   


نظرات کاربران

هنوز نظری درج نشده است!