در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034موزه هنرهای زیبا و بازدیدکنندگان آنها
The fact that people go to the Louvre Museum in Paris to see the original painting Mona Lisa when they can see a reproduction anywhere leads us to question some <strong>assumptions</strong> about the role of museums of fine art in today’s world.
این حقیقت که افراد به موزه لوور پاریس می روند تا نقاشی اصل مونالیزا را ببینند وقتی که میتوانند یک بازطراحی از آن را هر جای دیگری هم ببینند منجر میشود که ما <strong>فرضیاتی</strong> درباره نقش موزه هنرهای زیبا در جهان امروز را زیر سوال ببریم.
One of the most <strong>famous</strong> works of art in the world is Leonardo da Vinci’s Mona Lisa.
یکی از <strong>مشهور</strong> ترین کارهای هنری در جهان مونالیزای لئوناردو داوینچی است
Nearly everyone who goes to see the <strong>original</strong> will already be familiar with it from reproductions, but they accept that fine art is more rewardingly viewed in its original form.
تقریباً هر کسی که برای دیدن <strong>اصل</strong> آن رف ته قبلا با این اثر هنری از طریق {مشاهده} بازطراحی هایش آشنا شده اما آنها قبول دارند که هنر زمانی که اصل آن دیده شود، ارزش بیشتری دارد.
However, if Mona Lisa was a famous novel, few people would <strong>bother</strong> to go to a museum to read the writer’s actual manuscript rather than a printed reproduction.
البته اگر مونالیزا یک رمان مشهور بود، کمتر کسی به خودش <strong>زحمت می داد </strong>تا به یک موزه برود و دست نوشته های واقعی نویسنده را به جای باز طراحی چاپ شده آن بخواند.
This might be explained by the fact that the novel has evolved precisely because of technological <strong>developments</strong> that made it possible to print out huge numbers of texts , whereas oil paintings have always been produced as unique objects.
این مسئله را با این حقیقت میتوان توضیح داد که رمان، به علت <strong>توسعه</strong> تکنولوژی که موجب شده بتوان تعداد بسیاری از متون را با دقت بالا چاپ کرد، تکامل یافته در حالی که نقاشی های رنگ روغن همواره به عنوان آثار منحصر به فردی تولید می شدند.
In addition, it could be argued that the practice of <strong>interpreting</strong> or ‘reading’ each medium follows different conventions.
علاوه بر این می توان به این نکته اشاره کرد که عمل<strong> تفسیر کردن</strong> یا خواندن هر رسانه ای ، عرف های مختلفی را دنبال میکند.
With novels, the reader attends mainly to the meaning of words rather than the way they are printed on the page, whereas the ‘reader’ of a painting must <strong>attend</strong> just as closely to the material form of marks and shapes in the picture as to any ideas they may signify.
در رابطه با رمان ها، خواننده در اصل به مفهوم کلمات دقت می کند، به جای اینکه به نحوه چاپ شدن آنها روی صفحه دقت داشته باشد. در حالی که خواننده یک نقاشی <strong>تمایل دارد</strong> به موادی که تشکیل دهنده علامت ها و شکل ها در تصویر هستند تا حد امکان نزدیک باشد تا هر ایدهای که در آنها وجود داشته خود را نمایان کند.
Yet it has always been possible to make very <strong>accurate</strong> facsimiles of pretty well any fine art work.
هرچند همیشه این امکان وجود داشته که یک کپی خیلی <strong>دقیق</strong> که با هر کار هنری به خوبی مطابق باشد، خلق کنیم.
The seven surviving versions of Mona Lisa bear witness to the fact that in the 16th century, artists seemed perfectly content to assign the reproduction of their <strong>creations</strong> to their workshop apprentices as regular ‘bread and butter’ work.
هفت ورژن باقی مانده از مونالیزا بازدیدکنندگان را به این حقیقت می رساند که به نظر می رسد، در قرن شانزدهم، هنرمندان بازطراحی از<strong> آثار خلق شده شان</strong> را به عنوان یک شغل درآمدزا به هنرآموزان کارگاهشان محول میکردند.
And today the task of reproducing pictures is incomparably simpler and more reliable, with reprographic techniques that allow the production of high-quality prints made exactly to the original scale, with faithful colour values, and even with duplication of the surface <strong>relief</strong> of the painting.
و امروزه کار بازطراحی تصاویر به طور غیرقابل مقایسه ای، با استفاده از تکنیک های نسخه برداری که به تولید چاپ های با کیفیت بالا که دقیقاً به اندازه اصلی ساخته میشوند و رنگهای با ارزش پایدار و حتی با کپی برداری از <strong>برجستگی</strong> سطح نقاشی، بسیار ساده تر و قابل اعتماد تر شده است.
But despite an implicit recognition that the spread of good reproductions can be culturally <strong>valuable</strong>, museums continue to promote the special status of original work.
اما با وجود شناخت ضمنی از اینکه گسترش بازطراحی های خوب می تواند از لحاظ فرهنگی <strong>ارزشمند</strong> باشد، موزهها همچنان شرایط خاصی را برای آثار هنری اصل ترویج می کنند.
Unfortunately, this seems to place severe <strong>limitations</strong> on the kind of experience offered to visitors.
متاسفانه به نظر میرسد این مسئله، <strong>محدودیتهای</strong> شدیدی را روی نوع تجربهای که برای بازی کنندگان ارائه می شود، به وجود می آورد.
One <strong>limitation</strong> is related to the way the museum presents its exhibits.
یک <strong>محدودیت</strong> مربوط به روشی است که این موزه ها آثار خود را به نمایش میگذارند.
As repositories of <strong>unique</strong> historical objects, art museums are often called ‘treasure houses’.
موزه های هنری به عنوان مخازن آثار تاریخی <strong>منحصر به فرد</strong>، اغلب "خانه های گنج" نامیده می شوند.
We are reminded of this even before we view a collection by the presence of <strong>security guards</strong>, attendants, ropes and display cases to keep us away from the exhibits.
این مسئله حتی قبل از اینکه جمعی از <strong>نگهبانان امنیتی</strong>، خدمه ها، طناب ها و قفسه های نمایش که ما را دور از آثار هنری نگه میدارند، ببینیم به ذهن ما خطور می کنند.
In many cases, the <strong>architectural</strong> style of the building further reinforces that notion.
در اکثر موارد، سبک <strong>معماری</strong> ساختمان این ذهنیت را تقویت می کند.
In addition, a major collection like that of London’s National Gallery is housed in numerous rooms, each with dozens of works, any one of which is likely to be worth more than all the average visitor <strong>possesses</strong>.
به علاوه یک کلکسیون بزرگ مثل نشنال گالری لندن از اتاقهای متعددی ساخته شده که در هر کدام چندین اثر هنری وجود دارد که ارزش یکی از آنها حتی بیشتر از <strong>دارایی</strong> تمام بازدیدکنندگان به طور میانگین می ارزد.
In a society that <strong>judges</strong> the personal status of the individual so much by their material worth, it is therefore difficult not to be impressed by one’s own relative ‘worthlessness’ in such an environment.
د رجامعه ای که وضعیت هر شخص تا حد زیادی با دارایی مادی او <strong>قضاوت</strong> می شود، بسیار مشکل است که تحت تاثیر چنین آثار نسبتا بدون قیمتی در چنین محیطی قرار نگیریم.
Furthermore, consideration of the ‘value’ of the original work in its treasure house setting impresses upon the viewer that, since these works were originally produced, they have been assigned a huge monetary value by some person or institution more <strong>powerful</strong> than themselves.
بعلاوه، در نظر گرفتن ارزش آثار هنری اصل در خانه گنج اش این تاثیر را در بیننده ایجاد می کند که چون این آثار به صورت اصل تولید شده اند، ارزش مالی بالایی را عاید برخی اشخاص یا موسساتی <strong>قدرتمند</strong> تر از آنها هستند، می کنند.
Evidently, nothing the viewer thinks about the work is going to <strong>alter</strong> that value, and so today’s viewer is deterred from trying to extend that spontaneous, immediate, self-reliant kind of reading which would originally have met the work.
از قرار معلوم، هر گومه فکری که بیننده درباره آثر هنر بکند نمی تواند آن ارزش را <strong>تغییر دهد</strong>، بنابراین، دیدگاه امروز بیننده او را از داشتن دیدگاه بی طرف، بدون واسطه و متکی به خود که اگر در اصل آن کار هنری را می دید، باز می دارد.
The visitor may then be struck by the strangeness of seeing such <strong>diverse</strong> paintings, drawings and sculptures brought together in an environment for which they were not originally created.
بنابراین، بیننده ممکن است تحت تاثیر چنان جوی در اثر دیدن چنین نقاشی ها، آثار هنری و مجسمه های <strong>متنوع</strong> در کنار هم در آن محیط قرار بگیرد که در اصل آن کاری بر آن اساس خلق نشده است.
This ‘displacement effect’ is further heightened by the sheer <strong>volume</strong> of exhibits.
"اثر تفاوت مکانی" با <strong>حجم</strong> زیاد آثار هنری تشدید می شود.
In the case of a major collection, there are probably more works on <strong>display</strong> than we could realistically view in weeks or even months.
در مورد کلکسیون های بزرگ، آثار هنری بسیار بیشتری نسبت به اینکه می توانست طی هفته ها یا ماه ها در واقعیت دیده شود، <strong>نمایش</strong> داده می شود.
This is particularly distressing because time seems to be a <strong>vital</strong> factor in the appreciation of all art forms. ا
ین مسئله به خصوص با توجه به اینکه به نظر می رسد زمان یک فاکتور <strong>حیاتی</strong> برای تحسین تمام اشکال کارهای هنری باشد، ناراحت کننده است.
A fundamental difference between paintings and other art forms is that there is no prescribed time over which a painting is viewed “No prescribed time over which a painting is viewed” → “does not have a <strong>specific</strong> beginning or end”.
یک تفاوت اساسی، بین نقاشی و سایر اشکال هنری این است که هیچگونه زمان مشخصی برای اینکه یک نقاشی دیده شود وجود ندارد. "یعنی شروع و پایان <strong>خاصی</strong> ندارد."
By contrast, the audience encourage an opera or a play over a specific time, which is the duration of the <strong>performance</strong>.
در عوض، مخاطبین یک اپرا یا یک نمایش طی یک زمان مشخس که مدت زمان <strong>اجرای نمایش</strong> است آن را می بینند.
Similarly novels and poems are read in a prescribed <strong>temporal</strong> sequence, whereas a picture has no clear place at which to start viewing, or at which to finish.
همین مسئله برای رمان ها و اشعار هم وجود دارد آنها در یک توالی <strong>موقتی</strong> مشخص خوانده می شوند درحالیکه تصویر هیچگونه مدت معینی برای شروع زمان دیدن یا اینکه چه زمانی پایان یابد ندارد.
Thus art works themselves <strong>encourage</strong> us to view them superficially, without appreciating the richness of detail and labour that is involved.
بنابراین به خودی خود آثار هنری ما <strong>را تشویق می کنند</strong> که آنها را برتر ببینیم بدون اینکه قدر غنای جزئیات و زحمتی که برای آن کشیده شده را بدانیم.
Consequently, the <strong>dominant</strong> critical approach becomes that of the art historian, a specialized academic approach devoted to ‘discovering the meaning’ of art within the cultural context of its time.
در نتیجه، رویکرد <strong>غالب</strong> اصلی با توجه به تاریخ هنر بر میگردد به یک رویکرد آکادمیک خاص که کشف مفهوم هنر در زمینه فرهنگی زمان خودش را فدا کرده است.
This is in perfect harmony with the museum s <strong>function</strong> , since the approach is dedicated to seeking out and conserving ‘authentic’, original, readings of the exhibits.
ین رویکرد در هماهنگی کامل با نحوه <strong>عملکرد</strong> موزه ها قرار دارد چون این رویکرد به این هدف در نظر گرفته شده که در جستجوی و برای محافظت تفاسیر معتبر و اصیل از آثار هنری باشد.
Again, this seems to put paid to that spontaneous, participators criticism which can be found in abundance in <strong>criticism</strong> of classic works of literature, but is absent from most art history.
مجددا به نظر می رسد که بیان <strong>انتقاد</strong> صورت خودجوش توسط شرکت کنندگان که می تواند در غیاب انتقاد از آثار ادبی کلاسیک بوجود آید، در تاریخ اکثر هنرها دیده نمی شود.
The displays of art museums serve as a warning of what critical practices can <strong>emerge</strong> when spontaneous criticism is suppressed.
نمایش های موزه های هنری به عنوان هشداری از اینکه چه روش های حیاتی می تواند <strong>پدیدار شود </strong>زمانیکه انتقاد خودجوش سرکوب می شود، در نظر گرفته می شوند.
The museum public, like any other audience, experience art more rewardingly when given the confidence to <strong>express</strong> their views.
بازدیدکنندگان موزه، مانند هر بیننده دیگری، ارزش هنر را بهتر تجربه می کنند وقتی این اعتماد به نفس را داشته باشند تا نظرات شان <strong>را بیان کنند</strong>.
If appropriate works of fine art could be rendered permanently accessible to the public by means of high-fidelity reproductions, as <strong>literature</strong> and music already are, the public may feel somewhat less in awe of them.
اگر آثار هنرهای زیبای تحسین شده بتواند به طور دائمی در دسترس عموم قرار بگیرد از طریق نسخه برداری های کپی شده با کیفیت بسیار بالا، همانطور که <strong>متون</strong> <strong>ادبی</strong> و موسیقی در حال حاضر در دسترس است، عموم مردم کمتر تحت تاثیر هیبت آنها قرار می گیرند.
Unfortunately, that may be <strong>too much to ask</strong> from those who seek to maintain and control the art establishment.
متاسفانه، این <strong>خواسته زیادی است</strong> برای آنهایی که به دنبال حفظ و کنترل این تشکل هنری هستند.
Questions 27-31
Complete the summary using the list of words, A-L, below.
Write the correct letter, A-L, in boxes 27-31 on your answer sheet.
People go to art museums because they accept the value of seeing an original work of art. But they do not go to museums to read original manuscripts of novels, perhaps because the availability of novels has depended on 27 ................ for so long, and also because with novels, the 28 ............ are the most important thing.
However, in historical times artists such as Leonardo were happy to instruct 29 ................. to produce copies of their work and these days new methods of reproduction allow excellent replication of surface relief features as well as colour and 30 ..............
It is regrettable that museums still promote the superiority of original works of art, since this may not be in the interests of the 31 ............... .
A institution | B mass production | C mechanical processes |
D public | E paints | F artist |
G size | H underlying ideas | I basic technology |
J readers | K picture frames | L assistants |
Questions 32-35
Choose the correct letter, A, B, C or D.
Write the correct letter in boxes 32-35 on your answer sheet
32. The writer mentions London’s National Gallery to illustrate
A the undesirable cost to a nation of maintaining a huge collection of art.
B the conflict that may arise in society between financial and artistic values.
C the negative effect a museum can have on visitors’ opinions of themselves.
D the need to put individual well-being above large-scale artistic schemes.
33. The writer says that today, viewers may be unwilling to criticise a because
A they lack the knowledge needed to support an opinion.
B they fear it may have financial implications.
C they have no real concept of the work’s value.
D they feel their personal reaction is of no significance.
34. According to the writer, the ‘displacement effect’ on the visitor is caused by
A the variety of works on display and the way they are arranged.
B the impossibility of viewing particular works of art over a long period.
C the similar nature of the paintings and the lack of great works.
D the inappropriate nature of the individual works selected for exhibition.
35. The writer says that unlike other forms of art, a painting does not
A involve direct contact with an audience.
B require a specific location for a performance.
C need the involvement of other professionals.
D have a specific beginning or end.
Questions 36-40
Do the following statements agree with the views of the writer in Reading Passage?
In boxes 36-40 on your answer sheet, write
YES if the statement agrees with the views of the writer
NO if the statement contradicts the views of the writer
NOT GIVEN if the is impossible to say what the writer thinks about this
36 Art history should focus on discovering the meaning of art using a range of media.
37 The approach of art historians conflicts with that of art museums.
38 People should be encouraged to give their opinions openly on works of art.
39 Reproductions of fine art should only be sold to the public if they are of high quality.
40 In the future, those with power are likely to encourage more people to enjoy art.
27. B
28. H
29. L
30. G
31. D
32. C
33. D
34. A
35. D
36. NOT GIVEN
37. NO
38. YES
39. NOT GIVEN
40. NO
هنوز نظری درج نشده است!