در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034مهاجرت های بزرگ
Animal <strong>migration</strong>, however it is defined, is far more than just the movement of animals.
<strong>مهاجرت</strong> حیوانات، هرچند که تعریف شده است، اما چیزی فراتر از حرکت حیوانات است.
It can loosely be <strong>described</strong> as travel that takes place at regular intervals - often in an annual cycle - that may involve many members of a species, and is rewarded only after a long journey.
می توان آن را به شکلی راحت و آزاد به عنوان مسافرت <strong>توصیف کرد </strong>که در فواصل منظم انجام می شود - اغلب در یک چرخه سالانه - که ممکن است بسیاری از اعضای یک گونه را درگیر کند و فقط پس از یک سفر طولانی است که این افراد پاداش می گیرند.
It suggests <strong>inherited</strong> instinct.
این موضوع نشان دهنده غریزه<strong> ارثی</strong> است.
<strong>The biologist</strong> Hugh Dingle has identified five characteristics that apply, in varying degrees and combinations, to all migrations.
هیو دینگل، <strong>زیست شناس</strong>، پنج مشخصه را شناسایی کرده است که در درجات مختلف و ترکیبات، در همه مهاجرت ها اعمال می شود.
They are <strong>prolonged movements</strong> that carry animals outside familiar habitats; they tend to be linear, not zigzaggy; they involve special behaviours concerning preparation (such as overfeeding) and arrival; they demand special allocations of energy.
آنها <strong>حرکات طولانی مدتی </strong>هستند که حیوانات را به خارج از زیستگاه های آشنا منتقل می کنند و تمایل دارند که این حرکات خطی باشند، نه زیگزاگی و شامل رفتارهای خاصی در مورد آماده سازی (مانند تغذیه بیش از حد) و ورود به یک منطقه خاص هستند و به همین دلیل تقاضای تخصیص ویژه انرژی را دارند.
And one more: <strong>migrating animals</strong> maintain an intense attentiveness to the greater mission, which keeps them undistracted by temptations and undeterred by challenges that would turn other animals aside.
و یک مورد دیگر در خصوص <strong>حیوانات مهاجری </strong>است که توجه بیشتری را نسبت به مأموریت مهاجرتی خود حفظ می کنند، که باعث می شود آنها وسوسه نشوند و در مقابل چالش هایی که باعث حذف دیگر حیوانات از دور رقابت می شوند، کوتاه نیایند و حذف نشوند.
<strong>An arctic tern</strong>, on its 20,000 km flight from the extreme south of South America to the Arctic circle, will take no notice of a nice smelly herring offered from a bird-watcher's boat along the way.
<strong>یک دسته چلچله قطبی </strong>که در پرواز 20 هزار کیلومتری خود از جنوب امریکای جنوبی به دایره قطب شمال هستند، در طول راه توجهی به یک شاه ماهی خوش بو نخواهند کرد.
While <strong>local gulls</strong> will dive voraciously for such handouts, the tern flies on.
در حالی که <strong>مرغ های دریایی بومی </strong>آن مناطق برای چنین مواردی با قدرت و شدت تمام شیرجه می زنند، چلچله های دریایی به پرواز خود ادامه می دهند.
Why? <strong>The arctic tern</strong> resists distraction because it is driven at that moment by an instinctive sense of something we humans find admirable: larger purpose.
چرا؟ <strong>چلچله قطبی </strong>در برابر حواس پرتی مقاومت می کند، زیرا در آن لحظه توسط یک حس غریزی یعنی چیزی که ما انسان ها آن را تحسین برانگیز می دانیم، هدایت می شود و این حس در واقع یک هدف بزرگتر است.
In other words, it is determined to reach its <strong>destination</strong>.
به عبارت دیگر، چلچله مصمم است که به <strong>مقصد</strong> برسد.
The bird <strong>senses</strong> that it can eat, rest and mate later.
پرنده <strong>احساس می کند </strong>بعدا می تواند غذا بخورد، استراحت کند و جفت گیری نماید.
<strong>Right now</strong> it is totally focused on the journev; its undivided intent is arrival.
<strong>در حال حاضر </strong>کاملاً بر روی سفرش متمرکز شده است و تنها هدفش رسیدن به مقصد است.
Reaching some <strong>gravelly coastline</strong> in the Arctic, upon which other arctic terns have converged, will serve its larger purpose as shaped by evolution: finding a place, a time, and a set of circumstances in which it can successfully hatch and rear offspring.
رسیدن به برخی از <strong>خطوط ساحلی سنگفرش شده </strong>در قطب شمال، که با دیگر قسمت های قطبی همگرا شده اند، هدف بزرگتر آن را که بر اساس تکامل شکل گرفته است، پیدا خواهد شد: یافتن مکان، زمان و مجموعه ای از شرایط که بتواند در آن ها با موفقیت فرزندان خود را به دنیا آورده و پرورش دهد.
But migration is <strong>a complex issue</strong>, and biologists define it differently, depending in part on what sorts of animals they study.
اما مهاجرت یک <strong>مسئله پیچیده </strong>است و زیست شناسان آن را به گونه ای متفاوت تعریف می کنند که تا حدودی به نوع حیواناتی که مطالعه می کنند بستگی دارد.
Joe! Berger, of the University of Montana, who works on the American <strong>pronghorn</strong> and other large terrestrial mammals, prefers what he calls a simple, practical definition suited to his beasts: 'movements from a seasonal home area away to another home area and back again'.
"جو برگر"، از دانشگاه مونتانا، که روی <strong>گوزن شاخ چنگالی </strong>آمریکایی و سایر پستانداران بزرگ خاکی کار می کند، آنچه را که یک تعریف ساده و عملی متناسب با جانوران می خواند را ترجیح می دهد اینگونه توصیف کند: " مهاجرت در واقع حرکت از یک منطقه خانگی فصلی به یک منطقه دیگر و بازگشت مجدد به منطقه اول است"
<strong>Generally</strong> the reason for such seasonal back-and-forth movement is to seek resources that aren't available within a single area year-round.
<strong>به طور کلی </strong>دلیل چنین حرکت فصلی رفت و برگشتی، جستجوی منابعی است که در طول یک سال در یک منطقه خاص در دسترس نیستند.
But <strong>daily </strong>vertical movements by zooplankton in the ocean - upward by night to seek food, downward by day to escape predators - can also be considered migration.
اما حرکات عمودی<strong> روزانه</strong> توسط زئوپلانکتون در اقیانوس - شب به سمت بالا برای جستجوی غذا ، روز به سمت پایین برای فرار از شکارچیان - نیز می تواند نوعی مهاجرت محسوب شود.
So can the movement of <strong>aphids</strong> when, having depleted the young leaves on one food plant, their offspring then fly onward to a different host plant, with no one aphid ever returning to where it started.
حرکت<strong> </strong>نیز می تواند زمانی که فرزندان آنها برگهای جوان را در یک گیاه غذایی از بین برده و سپس به سمت یک گیاه میزبان دیگر پرواز می کنند نوعی مهاجرت باشد و هیچ شته ای هرگز به آن درختی که برگ هایش را خورده است، برنمی گردد.
Dingle is an evolutionary biologist who studies <strong>insects</strong>.
دینگل یک زیست شناس تکاملی است که <strong>حشرات</strong> را مطالعه می کند.
His <strong>definition</strong> is more intricate than Berger's, citing those five features that distinguish migration from other forms of movement.
<strong>تعریف</strong> وی با استناد به این پنج ویژگی که مهاجرت را از سایر اشکال حرکت متمایز می کند ، پیچیده تر از تعریف "برگر" است.
They allow for the fact that, for example, <strong>aphids</strong> will become sensitive to blue light (from the sky) when it's time for takeoff on their big journey, and sensitive to yellow light (reflected from tender young leaves) when it's appropriate to land.
این واقعیت را مجاز می دانند که، به عنوان مثال، <strong>شته ها </strong>هنگام پرواز به نور آبی (از آسمان) حساس می شوند، و در صورت مناسب بودن شرایط برای فرود به نور زرد (منعکس شده از برگ های جوان و حساس) حساس می شوند.
Birds will fatten themselves with <strong>heavy feeding</strong> in advance of a long migrational flight.
پیش از پرواز طولانی مدت مهاجران، پرندگان با<strong> تغذیه سنگین</strong> خود را چاق می کنند.
The value of his <strong>definition,</strong> Dingle argues, is that it focuses attention on what the phenomenon of wildebeest migration shares with the phenomenon of the aphids, and therefore helps guide researchers towards understanding how evolution has produced them all.
دینگل معتقد است ارزش <strong>تعریف</strong> وی در این است که توجه را به آنچه که پدیده مهاجرت گیاهان وحشی با پدیده شته ها در آن مشترک است متمرکز می کند و بنابراین به راهنمایی محققان در جهت درک چگونگی تولید تکامل همه آنها کمک می کند.
Human behaviour, however, is having a detrimental impact on <strong>animal migration</strong>.
اما رفتار انسان ها تأثیرات مخربی بر <strong>مهاجرت حیوانات </strong>دارد.
<strong>The pronghorn</strong>, which resembles an antelope, though they are unrelated, is the fastest land mammal of the New World.
<strong>گوزن شاخ چنگالی </strong>، که شبیه یک بزکوهی است، گرچه ارتباطی به هم ندارند، اما در دنیای جدید سریع ترین پستاندار خشکی محسوب می شود.
<strong>One population</strong>, which spends the summer in the mountainous Grand Teton National Park of the western USA, follows a narrow route from its summer range in the mountains, across a river, and down onto the plains.
<strong>جمعیتی</strong> از آن ها که تابستان را در کوهستان "گرند تنون" در پارک غرب ایالات متحده آمریکا می گذرانند، یک مسیر باریک از محدوده تابستانی خود در کوهستان ها ، یک رودخانه و پایین دشت را دنبال می کنند.
Here they wait out the <strong>frozen months</strong>, feeding mainly on sagebrush blown clear of snow.
در اینجا آن ها <strong>ماه های سرد سال </strong>را به انتظار می نشینند و عمدتا از گلسنگ هایی که از زیر برف سر بیرون آورده اند، تغذیه می کنند.
<strong>These pronghorn</strong> are notable for the invariance of their migration route and the severity of its constriction at three bottlenecks.
<strong>این گوزن ها </strong>به دلیل عدم تغییر مسیر مهاجرت و شدت آن در سه گلوگاه مورد توجه قرار می گیرند.
If they can't pass through each of the three during their spring migration, they can't reach their bounty of summer grazing; if they can't pass through again in autumn, escaping south onto those <strong>windblown</strong> <strong>plains</strong>, they are likely to die trying to overwinter in the deep snow.
اگر آن ها در طول مهاجرت بهاری خود نتوانند از هر سه گلوگاه عبور کنند، نمی توانند به وفور غذایی چرای تابستانی خود برسند. اگر آنها نتوانند در پاییز دوباره از آنجا عبور کنند و از جنوب به آن<strong> دشتهای بادگیر</strong> فرار کنند، احتمالا ناچار می شوند تا در فصل زمستان برف سنگینی را تحمل کنند.
<strong>Pronghorn</strong>, dependent on distance vision and speed to keep safe from predators, traverse high, open shoulders of land, where they can see and run.
<strong>گوزن شاخ چنگالی</strong>، برای ایمن ماندن از شکارچیان به دید از راه دور و سرعت نیاز دارد، در واقع باید بتوانند شانه ها و مانع های زمینی را ببینند و بدوند و عبور کنند.
At one of <strong>the bottlenecks</strong>, forested hills rise to form a V, leaving a corridor of open ground only about 150 metres wide, filled with private homes.
در یکی از <strong>تنگناها</strong>، تپه های جنگلی به شکل هفتی شکل هستند و راهرویی از زمین را که عرض آن تقریباً 150 متر است تشکیل داده اند که پر از خانه های شخصی است.
<strong>Increasing development</strong> is leading toward a crisis for the pronghorn, threatening to choke off their passageway.
<strong>افزایش توسعه </strong>منجر به ایجاد بحران برای گوزن شاخ چنگالی شده و این تهدید را ایجاد می کند که مسیر عبور آنها را مسدود کند.
<strong>Conservation scientists</strong>, along with some biologists and land managers within the USA's National Park Service and other agencies, are now working to preserve migrational behaviours, not just species and habitats.<strong>
</strong><strong>دانشمندان حفاظت از محیط زیست</strong>، به همراه برخی از زیست شناسان و مدیران زمین در سرویس پارک ملی ایالات متحده آمریکا و سایر آژانس ها، اکنون نه فقط برای گونه ها و زیستگاه ها، بلکه برای حفظ رفتارهای مهاجرتی نیز در تلاش هستند.
<strong>A National</strong> Forest has recognised the path of the pronghorn, much of which passes across its land, as a protected migration corridor.
یک جنگل<strong> ملی</strong> مسیر گوزن های شاخ چنگالی را که بیشتر آن از سطح زمین عبور می کند، به عنوان یک راهرو مهاجرتی محافظت شده تشخیص داده است.
But neither the <strong>Forest Service</strong> nor the Park Service can control what happens on private land at a bottleneck.
اما نه <strong>خدمات جنگل </strong>و نه خدمات پارک نمی توانند آنچه را که در زمین های شخصی در قسمت گلوگاه اتفاق می افتد کنترل کنند.
And with certain other <strong>migrating species</strong>, the challenge is complicated further - by vastly greater distances traversed, more jurisdictions, more borders, more dangers along the way.
در مورد برخی دیگر از <strong>گونه های مهاجر</strong>، چالش پیچیدگی بیشتری دارد - با مسافت بسیار بیشتر طی شده، حوزه های قضایی بیشتر، مرزهای بیشتر، خطرات بیشتر در طول مسیر همراه است.
We will require <strong>wisdom</strong> and resoluteness to ensure that migrating species can continue their journeying a while longer.
برای اطمینان از اینکه گونه های مهاجر می توانند مدت زمان طولانی تری به سفر خود ادامه دهند یا نه، به <strong>خرد</strong> و قاطعیت نیاز خواهیم داشت.
Questions 14-18
Do the following statements agree with the information given in Reading Passage 2?
In boxes 14-18 on your answer sheet, write
TRUE if the statement agrees with the information
FALSE if the statement contradicts the information
NOT GIVEN if there is no information on this
14. Local gulls and migrating arctic terns behave in the same way when offered food.
15. Experts’ definitions of migration tend to vary according to their area of study.
16. Very few experts agree that the movement of aphids can be considered migration.
17. Aphids’ journeys are affected by changes in the light that they perceive.
18. Dingle's aim is to distinguish between the migratory behaviours of different species.
Questions 19-22
Complete each sentence with the correct ending, A-G, below.
Write the correct letter, A-G. in boxes 19-22 on your answer sheet
19. According to Dingle, migratory routes are likely to
20. To prepare for migration, animals are likely to
21. During migration, animals are unlikely to
22. Arctic terns illustrate migrating animals’ ability to
A. be discouraged by difficulties.
B. travel on open land where they can look out for predators.
C. eat more than they need for immediate purposes.
D. be repeated daily.
E. ignore distractions.
F. be governed by the availability of water.
G. follow a straight line.
Questions 23-26
Complete the summary below.
Choose ONE WORD ONLY from the passage for each answer.
Write your answers in boxes 23-26 on your answer sheet.
The migration of pronghorns
Pronghorns rely on their eyesight and 23 .................. to avoid predators. One particular population’s summer habitat is a national park, and their winter home is on the 24 .................. where they go to avoid the danger presented by the snow at that time of year. However, their route between these two areas contains three 25 .................. . One problem is the construction of new homes in a narrow 26 ..................of land on the pronghorns’ route.
هنوز نظری درج نشده است!