در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034نقد کتاب
The Happiness Industry: How the Government and Big Business Sold Us<strong> Well-Being. </strong>By William Davies.
صنعت شادی: چگونه دولت و مشاغل بزرگ <strong>رفاه</strong> را به ما فروختند. نویسنده: ویلیام دیویس
‘Happiness is the <strong>ultimate</strong> goal because it is self-evidently good.
"شادی هدف <strong>نهایی</strong> است زیرا بدیهی است که خوب است.
If we are asked why happiness matters we can give no further external reason. It just obviously does <strong>matter</strong>.’
اگر از ما بپرسند چرا شادی مهم است، نمی توانیم دلیل فراتر دیگری ارائه دهیم. فقط بدیهی است که شادی <strong>اهمیت دارد</strong>. '
This pronouncement by Richard Layard, an economist and advocate of ‘positive psychology’, summarises the <strong>beliefs</strong> of many people today.
این اظهارات ریچارد لیارد، اقتصاددان و مدافع "روانشناسی مثبت"، <strong>باورهای</strong> بسیاری از مردم امروز را خلاصه می کند.
For Layard and others like him, it is obvious that the purpose of government is to promote a state of <strong>collective</strong> well-being.
برای لیارد و دیگر افراد مانند او، بدیهی است که هدف دولت ارتقاء وضعیت رفاه <strong>جمعی</strong> است.
The only question is how to achieve it, and here positive psychology – a supposed science that not only identifies what makes people happy but also allows their happiness to be <strong>measured</strong> – can show the way.
تنها سوال این است که چگونه می توان به آن دست یافت، و در اینجا روانشناسی مثبت - یک علم فرضی که نه تنها آنچه را که مردم را خوشحال می کند، بلکه همچنین امکان <strong>اندازه گیری </strong>شادی آنها را فراهم می کند - می تواند راه را نشان دهد.
Equipped with this science, they say, governments can secure happiness in <strong>society</strong> in a way they never could in the past.
آنها می گویند با مجهز شدن به این علم، دولت ها می توانند شادی را در <strong>جامعه</strong> به نحوی تأمین کنند که هرگز در گذشته نمی توانستند.
It is an astonishingly crude and simple-minded way of thinking, and for that very reason <strong>increasingly</strong> popular.
این طرز تفکر به طور شگفت آوری، خام و ساده اندیشی است و به همین دلیل محبوبیت <strong>فزاینده ای</strong> پیدا کرده است.
Those who think in this way are oblivious to the vast philosophical literature in which the meaning and <strong>value</strong> of happiness have been explored and questioned, and write as if nothing of any importance had been thought on the subject until it came to their attention.
کسانی که این گونه فکر می کنند، از ادبیات فلسفی وسیعی که در آن معنا و <strong>ارزش</strong> شادی مورد بررسی و پرسش قرار گرفته است، غافل می شوند و چنان می نویسند که گویی هیچ اهمیتی به این مسئله تا زمانی که مورد توجه آنها قرار نگرفته است، داده نشده است.
It was the philosopher Jeremy Bentham (1748-1832) who was more than anyone else responsible for the <strong>development</strong> of this way of thinking.
این فیلسوف جرمی بنتام (1848-1748) بود که بیش از هر کس دیگری مسئول <strong>توسعه</strong> این طرز تفکر بود.
For Bentham it was obvious that the human good consists of pleasure and the <strong>absence</strong> of pain.
برای بنتام واضح بود که خوبی انسان شامل لذت و <strong>عدم وجود</strong> درد است.
The Greek philosopher Aristotle may have identified happiness with self-realisation in the 4th century BC, and thinkers throughout the ages may have struggled to <strong>reconcile</strong> the pursuit of happiness with other human values, but for Bentham all this was mere metaphysics or fiction.
ارسطو، فیلسوف یونانی، شادی را در قرن چهارم قبل از میلاد مسیح با خود تحقق بخشیده است و متفکران در اعصار مختلف در تلاش بوده اند تا جستجو برای شادی را با دیگر ارزشهای انسانی <strong>تطبیق دهند</strong>، اما برای بنتام همه اینها فقط متافیزیک یا داستان بوده است.
Without knowing anything much of him or the school of moral theory he <strong>established</strong> – since they are by education and intellectual conviction illiterate in the history of ideas – our advocates of positive psychology follow in his tracks in rejecting as outmoded and irrelevant pretty much the entirety of ethical reflection on human happiness to date.
بدون دانستن چیزهای زیادی از او یا مکتب نظریه اخلاقی که او <strong>بنا نهاده است</strong> - از آنجا که آنها از نظر تحصیلات و اعتقاد فکری در سوابق ایده ها بی سواد محسوب می شوند - طرفداران روانشناسی مثبت گرای ما تا حد زیادی در رد کلی و بی ربط کلیت تامل اخلاقی در مورد شادی انسان تا به امروز از آنها پیروی می کنند.
But as William Davies notes in his recent book The Happiness Industry, the view that happiness is the only self-evident good is actually a way of limiting <strong>moral</strong> inquiry.
اما همانطور که ویلیام دیویس در کتاب اخیرش به نام صنعت شادی اشاره کرده است، این دیدگاه که شادی به خودی خود یک خیر بدیهی است در واقع راهی برای محدود کردن تحقیقات <strong>اخلاقی</strong> است.
One of the virtues of this rich, lucid and arresting book is that it places the current cult of happiness in a well-defined historical <strong>framework</strong>.
یکی از ویژگیهای این کتاب غنی، شفاف و گیرا این است که فرقه شادی فعلی را در یک <strong>چارچوب</strong> تاریخی مشخص قرار می دهد.
Rightly, Davies his story with Bentham, noting that he was <strong>far more</strong> than a philosopher.
به درستی، دیویس در داستان خود درباره بنتام ذکر کرده، که او بسیار <strong>فراتر از</strong> یک فیلسوف بود.
Davies writes, ‘Bentham’s activities were those which we might now associate with a public sector management <strong>consultant’</strong>.
دیویس می نویسد: "فعالیت های بنتام فعالیت هایی بود که ما اکنون می توانیم با یک <strong>مشاور</strong> مدیریت بخش دولتی مرتبط بدانیم".
In the 1790s, he wrote to the Home Office suggesting that the departments of government be <strong>linked</strong> together through a set of ‘conversation tubes’, and to the Bank of England with a design for a printing device that could produce unforgeable banknotes.
در دهه 1790، او به وزارت خانه نوشت که پیشنهاد می کند ادارات دولتی از طریق مجموعه ای از "لوله های مکالمه" به یکدیگر و به بانک انگلستان با طراحی دستگاه چاپ که می تواند اسکناس های غیرقابل چاپ تولید کند،<strong> متصل شوند</strong>.
He drew up plans for a ‘frigidarium’ to keep provisions such as meat, fish, fruit and vegetables <strong>fresh</strong>.
او برنامه هایی را برای "فریجیداریوم" تهیه کرد تا مواد غذایی مانند گوشت، ماهی، میوه و سبزیجات را <strong>تازه</strong> نگه دارد.
His celebrated design for a prison to be known as a ‘Panopticon’, in which prisoners would be kept in solitary confinement while being visible at all times to the guards, was very nearly <strong>adopted</strong>.
طرح مشهور او برای زندانی که به آن "Panopticon" می گویند، که در آن زندانیان در سلول انفرادی نگهداری می شوند و در همه حال برای نگهبانان قابل مشاهده هستند، تقریباً <strong>پذیرفته</strong> شد.
(<strong>Surprisingly</strong>, Davies does not discuss the fact that Bentham meant his Panopticon not just as a model prison but also as an instrument of control that could be applied to schools and factories.).
(<strong>در کمال تعجب</strong>، دیویس این حقیقت را مورد بحث قرار نمی دهد که منظور Bentham از Panopticon نه تنها به عنوان یک زندان نمونه بلکه به عنوان یک ابزار کنترل است که می تواند در مدارس و کارخانه ها اعمال شود.)
Bentham was also a <strong>pioneer</strong> of the ‘science of happiness’.
بنتام همچنین از <strong>پیشگامان</strong> "علم شادی" بود.
If happiness is to be regarded as a science, it has to be measured, and Bentham <strong>suggested</strong> two ways in which this might be done.
اگر قرار است شادی به عنوان یک علم در نظر گرفته شود، باید اندازه گیری شود و بنتام دو روش را برای انجام این کار <strong>پیشنهاد</strong> کرد.
Viewing happiness as a complex of pleasurable sensations, he suggested that it might be quantified by <strong>measuring</strong> the human pulse rate.
او با مشاهده شادی به عنوان مجموعه ای از احساسات لذت بخش، پیشنهاد کرد که با <strong>اندازه گیری</strong> ضربان قلب انسان می توان آن را به صورت کمی تعیین کرد.
Alternatively, money could be used as the standard for quantification: if two different goods have the same price, it can be <strong>claimed</strong> that they produce the same quantity of pleasure in the consumer.
از طرف دیگر، می توان از پول به عنوان معیاری برای سنجش استفاده کرد: اگر دو کالای مختلف قیمت یکسانی داشته باشند، می توان <strong>ادعا کرد</strong> که آنها مقدار یکسانی از لذت را در مصرف کننده ایجاد می کنند.
Bentham was more attracted by the latter measure. By <strong>associating</strong> money so closely to inner experience, Davies writes, Bentham ‘set the stage for the entangling of psychological research and capitalism that would shape the business practices of the twentieth century’.
دومین پیشنهاد اندازه گیری بنتان، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. دیویس می نویسد، بنتام با <strong>ایجاد ارتباط</strong> بسیار نزدیک بین پول بسیار و تجربه درونی، زمینه را برای درهم تنیدگی تحقیقات روانشناسی و سرمایه داری فراهم کرد که شیوه های تجاری قرن بیستم را شکل می دهد.
The Happiness Industry <strong>describes</strong> how the project of a science of happiness has become integral to capitalism.
صنعت شادی <strong>توضیح می دهد</strong> که چگونه پیش بینی علم شادی به جزء لاینفک سرمایه داری تبدیل شده است.
We learn much that is interesting about how economic problems are being <strong>redefined</strong> and treated as <strong>psychological</strong> maladies.
ما بیشتر می آموزیم که جالب است درباره چگونگی <strong>بازتعریف</strong> مشکلات اقتصادی و درمان آنها به عنوان بیماری های <strong>روانی</strong> بدانیم.
In addition, Davies shows how the belief that inner of pleasure and displeasure can be objectively measured has informed <strong>management</strong> studies and advertising.
علاوه بر این، دیویس نشان می دهد اینکه چگونه باور این که لذت و نارضایتی را می توان به طور عینی اندازه گیری کرد، به مطالعات و تبلیغات <strong>مدیریتی</strong> آگاهی بخشیده است.
The tendency of thinkers such as J B Watson, the founder of behaviourism*, was that human beings could be shaped, or <strong>manipulated</strong>, by policymakers and managers.
گرایش اندیشمندان مانند J B Watson، بنیانگذار رفتارگرایی*این بود که انسان ها می توانند توسط سیاست گذاران و مدیران. شکل گرفته یا <strong>دستکاری شوند</strong>.
Watson had no factual basis for his view of human action. When he became president of the American Psychological Association in 1915, he ‘had never even studied a single human being’: his research had been confined to <strong>experiments</strong> on white rats.
واتسون هیچ مبنایی واقعی برای دیدگاه خود در مورد عملکرد انسان نداشت. هنگامی که او در سال 1915 رئیس انجمن روانشناسی آمریکا شد، "هرگز حتی یک انسان را مطالعه نکرده بود": تحقیقات او محدود به <strong>آزمایش</strong> روی موش های سفید بود.
Yet Watson’s reductive model is now widely applied, with ‘behaviour change’ becoming the goal of governments: in Britain, a ‘Behaviour Insights Team’ has been established by the government to study how people can be <strong>encouraged</strong>, at minimum cost to the public purse, to live in what are considered to be socially desirable ways.
با این حال، مدل تقلیل دهنده واتسون در حال حاضر به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد و "تغییر رفتار" به هدف دولتها تبدیل می شود: در بریتانیا، "تیم بینش رفتار" توسط دولت تأسیس شده است تا تحقیق کند مردم چگونه <strong>تشویق می شوند</strong> با حداقل هزینه برای بودجه عمومی دولت، تا به روش هایی که از نظر اجتماعی مطلوب تلقی می شوند، زندگی کنند.
Modern industrial societies appear to need the possibility of ever-increasing happiness to <strong>motivate</strong> them in their labours.
به نظر می رسد جوامع صنعتی مدرن برای ایجاد <strong>انگیزه</strong> در کارشان به شادی روزافزون نیاز دارند.
But whatever its intellectual pedigree, the idea that governments should be responsible for <strong>promoting</strong> happiness is always a threat to human freedom.
اما شجره نامه این تفکر هرچه که بوده، این ایده که دولتها باید مسئول <strong>ترویج</strong> شادی باشند، همیشه تهدیدی برای آزادی انسان بوده است.
* ‘behaviourism’: a branch of psychology which is concerned with <strong>observable</strong> behaviour.
* «رفتارگرایی»: شاخه ای از روانشناسی است که به رفتار <strong>قابل مشاهده </strong>مربوط می شود.
Questions 1-3
Choose the correct letter, A, B, C or D.
Write the correct letter in boxes 1-3 on your answer sheet.
1 What is the reviewer’s attitude to advocates of positive psychology?
A. They are wrong to reject the ideas of Bentham.
B. They are over-influenced by their study of Bentham’s theories.
C. They have a fresh new approach to ideas on human happiness.
D. They are ignorant about the ideas they should be considering.
2 The reviewer refers to the Greek philosopher Aristotle in order to suggest that happiness
A. may not be just pleasure and the absence of pain.
B. should not be the main goal of humans.
C. is not something that should be fought for.
D. is not just an abstract concept.
3 According to Davies, Bentham’s suggestion for linking the price of goods to happiness was significant because
A. it was the first successful way of assessing happiness.
B. it established a connection between work and psychology.
C. it was the first successful example of psychological research.
D. it involved consideration of the rights of consumers.
Questions 4-8
Complete the summary using the list of words A-G below.
Write the correct letter, A-G, in boxes 4-8 on your answer sheet.
Jeremy Bentham
Jeremy Bentham was active in other areas besides philosophy. In the 1970s he suggested a type of technology to improve 4……………………… for different Government departments. He developed a new way of printing banknotes to increase 6………………………… and also designed a method for the 5 …………………………. of food. He also drew up plans for a prison which allowed the 7…………………………. of prisoners at al times, and believed the same design could be used for other institutions as well. When researching happiness, he investigated possibilities for its 8……………………….., and suggested some methods of doing this.
A measurement |
Questions 9-14
Do the following statements agree with the claims of the writer in Reading Passage 3?
In boxes 8-13 on your answer sheet, write
YES if the statement agrees with the claims of the writer
NO if the statement contradicts the claims of the writer
NOT GIVEN if it is impossible to say what the writer thinks about this
9 One strength of The Happiness Industry is its discussion of the relationship between psychology and economics.
10 It is more difficult to measure some emotions than others.
11 Watson’s ideas on behaviourism were supported by research on humans he carried out before 1915.
12 Watson’s ideas have been most influential on governments outside America.
13 The need for happiness is linked to industrialisation.
14 A main aim of government should be to increase the happiness of the population.
Answers:
هنوز نظری درج نشده است!