در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034اقدامات زیست محیطی کسب و کارهای بزرگ
The environmental practices of big businesses are shaped by a <strong>fundamental</strong> fact that for many of us offend our sense of justice.
اقدامات زیستمحیطی کسبوکارهای بزرگ توسط یک واقعیت <strong>اساسی</strong> شکل میگیرد که برای بسیاری از ما احساس عدالت مان را آزار میدهد.
Depending on the circumstances, a business may maximize the amount of money it makes, at least in the short term, by damaging the environment and <strong>hurting</strong> people.
بسته به شرایط، یک تجارت ممکن است با آسیب رساندن به محیط زیست و <strong>آسیب رساندن </strong>به مردم، میزان درآمد خود را حداقل در کوتاه مدت به حداکثر برساند.
That is still the case today for fishermen in an <strong>unmanaged</strong> fishery without quotas and for international logging companies with short-term leases on tropical rainforest land in places with corrupt officials and unsophisticated landowners.
این امر هنوز در مورد ماهیگیرانی که ماهیگیری <strong>مدیریت نشده </strong>بدون سهمیه انجام می دهند و برای شرکت های بین المللی چوب بری که زمین های جنگل های بارانی استوایی را برای کوتاه مدت اجاره می کنند و در مکان هایی با مقامات فاسد و مالکان زمین های غیرمجاز صدق می کند.
When government regulation is effective, and when the public is environmentally aware, environmentally clean big businesses may out-compete dirty ones, but the reverse is likely to be true if government <strong>regulation</strong> is ineffective and if the public doesn’t care.
زمانی که مقررات دولتی موثر باشد، و زمانی که مردم از محیط زیست آگاه باشند، کسب و کارهای بزرگ و پاک از نظر زیست محیطی ممکن است بهتر از شرکت های ناپاک، رقابت کنند، اما اگر <strong>مقررات</strong> دولتی ناکارآمد باشد و مردم اهمیتی ندهند، احتمالاً عکس آن صادق است.
It is easy for the rest of us to <strong>blame</strong> a business for helping itself by hurting other people.
برای بقیه ما آسان است که یک کسب و کار را <strong>سرزنش کنیم </strong>که با آسیب رساندن به دیگران به خودش کمک کرده است.
But blaming alone is <strong>unlikely</strong> to produce change.
اما <strong>بعید</strong> است که سرزنش به تنهایی باعث تغییر شود.
It ignores the fact that businesses are not charities but profit-making companies, and that publicly owned companies with shareholders are under obligation to those shareholders to maximize profits, <strong>provided</strong> that they do so by legal means.
سرزنش کردن، این واقعیت را نادیده می گیرد که کسب و کارها خیریه نیستند، بلکه شرکت های سودآور و شرکت های سهامی عام با سهامدارانی هستند که متعهد به به حداکثر رساندن سود شده اند، <strong>مشروط</strong> بر اینکه از راه های قانونی این کار را انجام دهند.
US laws make a company’s directors legally liable for something termed ‘breach of fiduciary <strong>responsibility’</strong> if they knowingly manage a company in a way that reduces profits.
قوانین ایالات متحده مدیران یک شرکت را در صورتی که آگاهانه یک شرکت را به گونه ای مدیریت کنند که سود آن، کاهش یابد، از نظر قانونی <strong>مسئول</strong> چیزی به نام «نقض مسئولیت امانتداری» می کنند.
The car manufacturer Henry Ford was in fact successfully sued by shareholders in 1919 for raising the minimum wage of his workers to $5 per day: the courts declared that, while Ford’s humanitarian sentiments about his employees were nice, his business existed to make <strong>profits</strong> for its stockholders.
شرکت خودروسازی هنری فورد در واقع در سال 1919 با موفقیت از طرف سهامداران به دلیل افزایش حداقل دستمزد کارگرانش به 5 دلار در روز شکایت کرد: دادگاه ها اعلام کردند که هرچند احساسات انسان دوستانه فورد در مورد کارمندانش شایسته بوده، اما کسب و کار او برقرار شده تا برای سهامداران <strong>سود</strong> کسب کند.
Our blaming of businesses also <strong>ignores</strong> the ultimate responsibility of the public for creating the condition that let a business profit through destructive environmental policies.
سرزنش کسب و کارها توسط ما، همچنین مسئولیت نهایی مردم را برای ایجاد شرایطی که باعث می شود کسب و کار از طریق سیاست های مخرب زیست محیطی سود کنند، <strong>نادیده می گیرد.</strong>
In the long run, it is the public, either directly or through its politicians, that has the power to make such destructive policies unprofitable and illegal, and to make sustainable environmental <strong>policies</strong> profitable.
در درازمدت، این عموم مردم هستند که مستقیماً یا از طریق سیاستمداران خود، این قدرت را دارند که چنین سیاستهای مخربی را بیسود و غیرقانونی کنند و <strong>سیاستهای</strong> زیستمحیطی پایدار را سودآور کنند.
The public can do that by <strong>suing</strong> businesses for harming them, as happened after the Exxon Valdez disaster, in which over 40,000m3 of oil were spilled off the coast of Alaska.
مردم می توانند این کار را با <strong>شکایت</strong> از مشاغل به دلیل آسیب رساندن به آنها انجام دهند، همانطور که پس از فاجعه اکسون والدز اتفاق افتاد که در آن بیش از 40000 مترمکعب نفت در سواحل آلاسکا ریخته شد.
The public may also make their opinion felt by preferring to buy sustainably harvested products; by making employees of companies with poor track records feel ashamed of their company and complain to their own management; by preferring their governments to award valuable contracts to businesses with a good environmental track record; and by pressing their governments to pass and enforce laws and regulations requiring good environmental <strong>practices</strong>.
عموم مردم نیز ممکن است با ترجیح دادن خرید محصولاتی که به طور پایدار برداشت شده اند، با وادار کردن کارکنان شرکتهایی که سوابق ضعیفی دارند تا نسبت به شرکت خود احساس شرمندگی کرده و به مدیریت خود شکایت کنند، با ترجیح دولت های خود برای اعطای قراردادهای ارزشمند به مشاغلی که سابقه زیست محیطی خوبی دارند و با تحت فشار قرار دادن دولت های خود برای تصویب و اجرای قوانین و مقرراتی که نیاز به <strong>اقدامات</strong> زیست محیطی مناسبی دارند، نظر خود را ابراز کنند.
In turn, big businesses can expert powerful pressure on any <strong>suppliers</strong> that might ignore public or government pressure.
به نوبه خود، کسبوکارهای بزرگ میتوانند فشار قدرتمندی را بر هر <strong>تأمینکنندهای</strong> که ممکن است فشار عمومی یا دولت را نادیده بگیرد، اعمال کنند.
For instance, after the US public became concerned about the spread of a disease known as BSE, which was transmitted to humans through infected meat, the US government’s Food and Drug Administration introduced rules demanding that the meat industry abandon practices associated with the risk of the disease spreading. But for five years the meat packers refused to follow these, <strong>claiming</strong> that they would be too expensive to obey.
به عنوان مثال، پس از اینکه مردم ایالات متحده در مورد گسترش بیماری موسوم به BSE که از طریق گوشت آلوده به انسان منتقل می شود، نگران شدند، سازمان غذا و داروی دولت ایالات متحده قوانینی را وضع کرد که از صنعت گوشت خواست تا اقدامات مرتبط با خطر ابتلا به این بیماری را کنار بگذارد. گسترش بیماری اما به مدت پنج سال شرکت های بستهبندی گوشت از پیروی از این موارد خودداری میکردند و <strong>ادعا میکردند</strong> که پیروی از آنها بسیار گران است.
However, when a major fast-food company then made the same demands after customer purchases of its hamburgers plummeted, the meat industry <strong>complied</strong> within weeks.
با این حال، زمانی که یک شرکت بزرگ فست فود پس از کاهش شدید خرید همبرگرش از سوی مشتریان، همان خواستهها را مطرح کرد، صنعت گوشت ظرف چند هفته به آن <strong>عمل کرد</strong>.
The public’s task is therefore to identify which links in the supply chain are sensitive to public pressure: for instance, fast-food chains or jewelry stores, but not meat packers or gold <strong>miners</strong>.
بنابراین وظیفه مردم، شناسایی این است که کدام حلقهها در زنجیره تامین به فشار عمومی حساس هستند: به عنوان مثال، فست فودهای زنجیرهای یا فروشگاههای جواهرات، اما نه شرکت های بستهبندی گوشت یا <strong>معدنچیان</strong> طلا.
Some readers may be <strong>disappointed</strong> or outraged that I place the ultimate responsibility for business practices harming the public on the public itself.
برخی از خوانندگان ممکن است <strong>ناامید</strong> یا خشمگین شوند که من مسئولیت نهایی اقدامات تجاری را که به مردم آسیب می رساند بر عهده خود عموم می گذارم.
I also believe that the public must accept the necessity for higher prices for <strong>products</strong> to cover the added costs, if any, of sound environmental practices.
من همچنین معتقدم که عموم مردم باید ضرورت قیمتهای بالاتر برای <strong>محصولات</strong> را بپذیرند تا هزینههای اضافی، در صورت وجود، اقدامات زیستمحیطی سالم را پوشش دهند.
My views may seem to ignore the belief that businesses should act in accordance with moral principles even if this leads to a <strong>reduction</strong> in their profits.
ممکن است به نظر برسد که نظرات من این باور را نادیده می گیرد که مشاغل باید مطابق با اصول اخلاقی عمل کنند حتی اگر این امر منجر به <strong>کاهش</strong> سود آنها شود.
But I think we have to recognize that, throughout human history, in all politically complex human societies, government regulation has arisen precisely because it was found that not only did moral principles need to be made explicit, they also needed to be <strong>enforced</strong>.
اما من فکر میکنم که باید بپذیریم که در طول تاریخ بشر، در تمام جوامع بشری کهواز لحاظ سیاسی پیچیده، هستند، مقررات دولتی دقیقاً به این دلیل پدید آمده که مشخص شده نه تنها اصول اخلاقی باید به صراحت بیان شود، بلکه لازم است که <strong>اجرا</strong> نیز بشوند.
To me, the conclusion that the public has the ultimate responsibility for the behavior of even the biggest businesses is <strong>empowering</strong> and hopeful, rather than disappointing.
به نظر من، این نتیجه گیری که عموم مردم مسئولیت نهایی رفتار حتی بزرگترین کسبوکارها را بر عهده دارند، به جای ناامیدکننده بودن، <strong>قدرتبخش</strong> و امیدوارکننده است.
My <strong>conclusion</strong> is not a moralistic one about who is right or wrong, admirable or selfish, a good guy or a bad guy.
<strong>نتیجه گیری</strong> من یک نتیجه گیری اخلاقی در مورد اینکه چه کسی درست یا غلط می گویدن چه کسی قابل تحسین یا خودخواه یا فرد خوب یا بدی است، نیست.
In the past, businesses have changed when the public came to expect and require different behavior, to reward businesses for behavior that the public wanted, and to make things difficult for businesses practicing <strong>behaviors</strong> that the public didn’t want.
در گذشته، زمانی که عموم مردم انتظار داشتند و به رفتارهای متفاوت نیاز داشتند، کسبوکارها تغییر کردند، چون به کسبوکارها برای مطابقت داشتن با رفتاری که عموم میخواستند، پاداش داده می شد، و کار را برای کسبوکارهایی که دارای <strong>رفتارهایی</strong> بودند که عموم نمیخواستند، سخت می کرد.
I predict that in the future, just as in the past, changes in public <strong>attitudes</strong> will be essential for changes in businesses’ environmental practices.
من پیشبینی میکنم که در آینده، درست مانند گذشته، تغییر در <strong>نگرش</strong> عمومی برای تغییر در شیوههای زیستمحیطی کسبوکارها، ضروری خواهد بود.
Questions 27-31
Complete the summary using the list of words, A-J, below.
Write the correct letter, A-J, in boxes 27-31 on your answer sheet.
Big businesses
Many big businesses today are prepared to harm people and the environment in order to make money, and they appear to have no 27………………. . Lack of 28……………….. by governments and lack of public 29………………. can lead to environmental problems such as 30……………….. or the destruction of 31……………….
A funding B trees C rare species
D moral standards E control F involvement
G flooding H overfishing I worker support
Question 32-34
Choose the correct letter, A, B, C or D.
Write the correct letter in boxes 32-34 on your answer sheet.
32 The main idea of the third paragraph is that environmental damage
A requires political action if it is to be stopped.
B is the result of ignorance on the part of the public.
C could be prevented by the action of ordinary people.
D can only be stopped by educating business leaders.
33 In the fourth paragraph, the writer describes ways in which the public can
A reduce their own individual impact on the environment.
B learn more about the impact of business of the environment.
C raise awareness of the effects of specific environmental disasters.
D influence the environmental policies of businesses and governments.
34 What pressure was exerted by big business in the case of the disease BSE?
A Meat packers stopped supplying hamburgers to fast-food chains.
B A fast-food company forced their meat suppliers to follow the law.
C Meat packers persuaded the government to reduce their expenses.
D A fast-food company encouraged the government to introduce legislation.
Questions 35-39
Do the following statements agree with the claims of the writer in Reading Passage 3?
In boxes 35-39 on your answer sheet, write
YES if the statement agrees with the claims of the writer
NO if the statement contradicts the claims of the writer
NOT GIVEN if it is impossible to say what the writer thinks about this
35 The public should be prepared to fund good environmental practices.
36 There is a contrast between the moral principles of different businesses.
37 It is important to make a clear distinction between acceptable and unacceptable behaviour.
38 The public have successfully influenced businesses in the past.
39 In the future, businesses will show more concern for the environment.
Question 40
Choose the correct letter, A, B, C or D.
Write the correct letter in box 40 on your answer sheet.
40 What would be the best subheading for this passage?
A Will the world survive the threat caused by big businesses?
B How can big businesses be encouraged to be less driven by profit?
C What environmental dangers are caused by the greed of businesses?
D Are big businesses to blame for the damage they cause the environment?
Answers
هنوز نظری درج نشده است!