در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034استادیوم ها: گذشته، حال و آینده
Stadiums are among the oldest forms of urban architecture: vast stadiums where the public could watch sporting events were at the centre of western city life as far back as the ancient Greek and Roman Empires, well before the construction of the great medieval cathedrals and the grand 19th- and 20th-century railway stations which <strong>dominated</strong> urban skylines in later eras.
استادیومها یکی از قدیمیترین اشکال معماری شهری هستند: استادیومهای وسیعی که عموم مردم میتوانستند رویدادهای ورزشی را در آن تماشا کنند، از دوران امپراتوری یونان و روم باستان، بسیار قبل از ساخت کلیساهای بزرگ قرون وسطایی و ایستگاههای راهآهن عظیم قرن 19 و 20 که در دورههای بعد بر افق شهری <strong>تسلط پیدا کردند</strong>، وجود داشتند.
Today, however, stadiums are regarded with growing scepticism. Construction costs can soar above £1 billion, and stadiums finished for major events such as the Olympic Games or the FIFA World Cup have notably fallen into <strong>disuse</strong> and disrepair. But this need not be the case.
اما امروزه با بدبینی بیش از حدی به ورزشگاه ها نگاه می شود. هزینههای ساخت و ساز آنها میتواند تا بیش از یک میلیارد پوند افزایش یابد و استادیومهایی که ساخت آنها برای رویدادهای مهمی مانند بازیهای المپیک یا جام جهانی فوتبال به پایان رسیده، به طور قابلتوجهی <strong>از کار افتاده</strong> و از بین رفتهاند. اما دلیلی ندارد که اینطور باشد.
History shows that stadiums can drive urban development and adapt to the culture of every age. Even today, architects and planners are finding new ways to <strong>adapt</strong> the mono-functional sports arenas which became emblematic of modernisation during the 20th century.
تاریخ نشان می دهد که استادیوم ها می توانند موجب توسعه شهری شده و با فرهنگ هر عصری سازگار شوند. حتی امروزه، معماران و برنامهریزان در حال یافتن راههای جدیدی برای <strong>انطباق</strong> زمینهای ورزشی تککارکربردی هستند که نماد مدرنسازی در قرن بیستم شد.
The amphitheatre* of Arles in southwest France, with a <strong>capacity</strong> of 25,000 spectators,is perhaps the best example of just how versatile stadiums can be.
آمفیتئاتر* آرل در جنوب غربی فرانسه، با <strong>ظرفیت</strong> 25000 تماشاگر، شاید بهترین نمونه از این باشد که استادیومها چقدر میتوانند چندکاربره باشند.
Built by the Romans in 90 AD, it became a fortress with four towers after the fifth century, and was then <strong>transformed into</strong> a village containing more than 200 houses.
این بنا که توسط رومیان در سال 90 پس از میلاد ساخته شد، پس از قرن پنجم به قلعه ای با چهار برج و سپس به دهکده ای با بیش از 200 خانه <strong>تبدیل شد</strong><strong>.</strong>
With the growing interest in conservation during the 19th century, it was converted back into an arena for the staging of bullfights, thereby returning the structure to its original use as a venue for public <strong>spectacles</strong>.
با افزایش علاقه به حفظ آثار و منابع طبیعی در طول قرن نوزدهم، دوباره به عرصه ای برای برگزاری مسابقات گاوبازی تبدیل شد و در نتیجه سازه را به شکل کاربرد اولیه خود به عنوان مکانی برای <strong>نمایش</strong> عمومی بازگرداند.
Another example is the imposing arena of Verona in northern Italy, with space for 30,000 <strong>spectators</strong>, which was built 60 years before the Arles amphitheatre and 40 years before Rome’s famous Colosseum.
نمونه دیگر، میدان مسابقه باشکوه ورونا در شمال ایتالیا با فضایی برای 30000 <strong>تماشاگر</strong> است که 60 سال قبل از آمفی تئاتر آرل و 40 سال قبل از کولوسئوم معروف رم ساخته شده است.
It has <strong>endured</strong> the centuries and is currently considered one of the world’s prime sites for opera, thanks to its outstanding acoustics.
این بنا، قرنها <strong>دوام آورده است</strong> و به لطف آکوستیک فوقالعادهاش، در حال حاضر یکی از مکانهای برتر جهان برای برگزاری اپرا در نظر گرفته میشود.
The area in the centre of the Italian town of Lucca, known as the Piazza dell’Anfiteatro, is yet another <strong>impressive</strong> example of an amphitheatre becoming absorbed into the fabric of the city.
منطقه ای در مرکز شهر لوکا ایتالیا، معروف به Piazza dell'Anfiteatro، نمونه <strong>چشمگیر</strong> دیگری از یک آمفی تئاتر است که با بافت شهری ادغام شده است.
The site evolved in a similar way to Arles and was <strong>progressively</strong> filled with buildings from the Middle Ages until the 19th century, variously used as houses, a salt depot and a prison.
این مکان به روشی مشابه آرل تکامل یافته و<strong> به تدریج</strong> پر از ساختمانهایی از قرون وسطی تا قرن نوزدهم شده که به اشکال مختلف به عنوان خانه، انبار نمک و زندان مورد استفاده قرار میگرفتند.
But rather than reverting to an arena, it became a <strong>market</strong> square, designed by Romanticist architect Lorenzo Nottolini.
اما به جای بازگردتدان کاربری آن به عنوان یک میدان مسابقه، تبدیل به یک میدان <strong>بازار</strong> شد که توسط معمار رمانتیست، لورنزو نوتولینی طراحی شد.
Today, the ruins of the amphitheatre remain embedded in the various shops and residences <strong>surrounding</strong> the public square.
امروزه آنچه از آمفیتئاتر باقیمانده به صورت مغازهها و اقامتگاههای مختلف <strong>اطراف</strong> میدان عمومی ساخته شده است.
There are many <strong>similarities</strong> between modern stadiums and the ancient amphitheatres intended for games.
<strong>شباهت های</strong> زیادی بین استادیوم های مدرن و آمفی تئاترهای باستانی ساخته شده برای بازی ها وجود دارد.
But some of the flexibility was lost at the beginning of the 20th century, as stadiums were developed using new products such as steel and reinforced <strong>concrete</strong>, and made use of bright lights for night-time matches.
اما برخی از این انعطافپذیریها در آغاز قرن بیستم از بین رفت، زیرا استادیومها با استفاده از محصولات جدیدی مانند فولاد و <strong>بتن</strong> مسلح ساخته شدند و از نورهای روشن برای مسابقات شبانه استفاده کردند.
Many such stadiums are situated in suburban areas, designed for sporting use only and <strong>surrounded</strong> by parking lots.
بسیاری از این استادیوم ها در مناطق حومه شهر واقع شده اند که فقط برای کاربردهای ورزشی طراحی شده اند و اطراف آن را پارکینگ ها <strong>احاطه کرده اند.</strong>
These factors mean that they may not be as accessible to the general public, require more energy to run and contribute to urban heat.
این عوامل به این معنی است که ممکن است برای عموم مردم در دسترس نباشند، برای راه اندازی به انرژی بیشتری نیاز دارند و در [افزایش] گرمای شهری سهم [قابل توجهی] دارند.
But many of today’s most <strong>innovative</strong> architects see scope for the stadium to help improve the city.
اما برخی از <strong>مبتکرترین</strong> معماران امروزی، فضایی برای کمک به بهبود شهر در استادیوم می بینند.
Among the current strategies, two seem to be having particular success: the stadium as an urban hub, and as a power plant. There’s a growing trend for stadiums to be equipped with public spaces and services that serve a <strong>function</strong> beyond sport, such as hotels, retail outlets, conference centres, restaurants and bars, children’s playgrounds and green space.
از میان استراتژیهای فعلی، به نظر میرسد دو استراتژی موفقیت خاصی دارند: تبدیل استادیوم به یک مرکز شهری و به یک نیروگاه. روند رو به رشدی برای تجهیز استادیومها به فضاهای عمومی و خدماتی وجود دارد که <strong>عملکردی</strong> فراتر از برگزاری مسابقات ورزشی دارند، مانند هتلها، مغازه ها، مراکز کنفرانس، رستوران ها و بارها، زمین های بازی کودکان و فضای سبز.
Creating mixed-use developments such as this reinforces compactness and multi-functionality, making more <strong>efficient</strong> use of land and helping to regenerate urban spaces. This opens the space up to families and a wider cross-section of society, instead of catering only to sportspeople and supporters.
توسعه کاربری چندجانبه به این شکل، موجب فشردگی و چند کاربردی شدن، استفاده کارآمدتر از زمین و کمک به بازسازی فضاهای شهری می شود که امکان استفاده <strong>کارآمد</strong> از این فضا را برای خانوادهها و بخش وسیعتری از جامعه ممکن میکند، بهجای اینکه فقط مختص ورزشکاران و طرفداران آن باشد.
There have been many examples of this in the UK: the mixed-use <strong>facilities</strong> at Wembley and Old Trafford have become a blueprint for many other stadiums in the world.
نمونههای زیادی از این کاربری ها در بریتانیا وجود داشته است: <strong>تسهیلات</strong> چندکاربری در ومبلی و اولدترافورد به طرحی برای بسیاری از استادیومهای دیگر در جهان تبدیل شده است.
The phenomenon of stadiums as power stations has arisen from the idea that energy problems can be overcome by integrating interconnected buildings by means of a smart grid, which is an electricity supply network that uses digital communications technology to <strong>detect</strong> and react to local changes in usage, without significant energy losses.
تبدیل استادیوم ها به نیروگاه ها از این ایده ناشی شد که مشکل انرژی را می توان با یکپارچه سازی ساختمان های متصل به هم با استفاده از یک شبکه هوشمند، حل کرد. این شبکه هوشمند، یک شبکه تامین برق است که از فناوری ارتباطات دیجیتال برای <strong>شناسایی</strong> و واکنش نشان دادن نسبت به تغییرات محلی در مصرف برق، بدون اتلاف انرژی قابل توجه استفاده می کند.
Stadiums are ideal for these <strong>purposes</strong>, because their canopies have a large surface area for fitting photovoltaic panels and rise high enough (more than 40 metres) to make use of micro wind turbines.
استادیومها برای این <strong>اهداف</strong> ایدهآل هستند، زیرا سقف محافظ آنها، سطح وسیعی برای نصب پنلهای فتوولتائیک ایجاد می کند و به اندازه کافی بلند است (بیش از ۴۰ متر) که بتوان از توربینهای بادی میکرو در آن استفاده کرد.
Freiburg Mage Solar Stadium in Germany is the first of a new <strong>wave</strong> of stadiums as power plants, which also includes the Amsterdam Arena and the Kaohsiung Stadium.
استادیوم خورشیدی Freiburg Mage در آلمان اولین <strong>موج</strong> جدید از نوع استادیوم های مورد استفاده به عنوان نیروگاه است که شامل آمستردام آرنا و استادیوم کائوسیونگ نیز می شود.
The latter, <strong>inaugurated</strong> in 2009, has 8,844 photovoltaic panels producing up to 1.14 GWh of electricity annually.
دومین مورد، که در سال 2009 <strong>افتتاح شد،</strong> دارای 8844 پنل فتوولتائیک است که سالانه تا 1.14 گیگاوات ساعت برق تولید می کند.
This reduces the annual output of carbon dioxide by 660 tons and <strong>supplies</strong> up to 80 percent of the surrounding area when the stadium is not in use.
این امر تولید سالانه دی اکسید کربن را تا 660 تن کاهش می دهد و تا 80 درصد از فضای اطراف را در زمانی که استادیوم مورد استفاده قرار نمی گیرد، <strong>تامین می کند</strong><strong>.</strong>
This is proof that a stadium can serve its city, and have a decidedly positive impact in terms of <strong>reduction</strong> of CO2 emissions.
این کاربردها نشان می دهد که یک استادیوم میتواند به شهر خود خدمت کند و تأثیر مثبت قطعی در <strong>کاهش</strong> انتشار CO2 داشته باشد.
Sporting arenas have always been central to the life and <strong>culture</strong> of cities.
میدان مسابقه های ورزشی همیشه محور زندگی و <strong>فرهنگ</strong> شهرها بوده اند.
In every era, the stadium has acquired new value and uses: from military fortress to residential village, public space to theatre and most recently a field for experimentation in <strong>advanced</strong> engineering.
در هر عصری، استادیوم، ارزش و کاربردهای جدیدی پیدا کرده است: از قلعه نظامی تا دهکده مسکونی، فضای عمومی تا تئاتر و اخیراً میدانی برای آزمایش روش های مهندسی <strong>پیشرفته</strong>.
The stadium of today now brings together multiple functions, thus helping cities to create a <strong>sustainable</strong> future.
استادیوم امروزی در حال حاضر عملکردهای متعددی را با هم ادغام کرده است، بنابراین به شهرها برای ایجاد آینده ای <strong>پایدار</strong> کمک می کند.
هنوز نظری درج نشده است!