Does education fuel economic growth?

آیا آموزش باعث رشد اقتصادی می شود؟

Does education fuel economic growth?

 

Over the last decade, a huge database about the lives of southwest German villagers between 1600 and 1900 has been <strong>compiled</strong> by a team led by Professor Sheilagh Ogilvie at Cambridge University’s Faculty of Economics.
در طول دهه گذشته، یک پایگاه داده عظیم در مورد زندگی روستاییان جنوب غربی آلمان بین سال های 1600 و 1900 توسط تیمی به سرپرستی پروفسور شیلاگ اوگیلوی در دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج <strong>گردآوری</strong> شده است.

 It includes court records, guild ledgers, parish registers, village censuses, tax lists and – the most recent addition – 9,000 handwritten inventories listing over a million personal <strong>possessions</strong> belonging to ordinary women and men across three centuries.  
این داده ها شامل سوابق دادگاه، دفاتر اصناف، دفاتر محلی، سرشماری روستاها، فهرست های مالیاتی و - آخرین مورد اضافه شده - 9000 فهرست موجودی دست نویسی است که فهرستی شامل بیش از یک میلیون <strong>دارایی</strong> شخصی متعلق به زنان و مردان عادی در طول سه قرن را می شود.

Ogilvie, who discovered the inventories in the archives of two German communities 30 years ago, believes they may hold the answer to a conundrum that has long puzzled <strong>economists</strong>: the lack of evidence for a causal link between education and a country’s economic growth.
اوگیلوی که 30 سال پیش این فهرست‌ها را در بایگانی دو جامعه آلمانی کشف کرد، معتقد است که ممکن است آنها پاسخ معمایی را داشته باشند که مدت‌هاست <strong>اقتصاددانان</strong> را متحیر کرده است: فقدان شواهدی برای ارتباط علی بین آموزش و رشد اقتصادی یک کشور.

 

As Ogilvie explains, ‘Education helps us to work more productively, invent better technology, and earn more … surely it must be critical for economic growth?  
همانطور که Ogilvie توضیح می دهد، "آموزش به ما کمک می کند تا با بهره وری بیشتر کار کنیم، فناوری بهتری اختراع کنیم و درآمد بیشتری کسب کنیم... پس مطمئناً باید برای <strong>رشد</strong> اقتصادی حیاتی باشد؟"

But, if you look back through history, there’s no evidence that having a high literacy rate made a country <strong>industrialise</strong> earlier.’  
اما، اگر به تاریخ نگاه کنید، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد داشتن نرخ باسوادی بالا باعث شده کشوری زودتر <strong>صنعتی شود</strong><strong>.</strong>

Between 1600 and 1900, England had only mediocre <strong>literacy</strong> rates by European standards, yet its economy grew fast and it was the first country to industrialise.  
بین سال‌های 1600 و 1900، انگلستان بر اساس استانداردهای اروپایی، نرخ <strong>باسوادی</strong> متوسطی داشت، اما اقتصاد آن به سرعت رشد کرد و اولین کشوری بود که صنعتی شد.

During this period, Germany and Scandinavia had <strong>excellent</strong> literacy rates, but their economies grew slowly and they industrialised late.  
در این دوره، آلمان و اسکاندیناوی دارای نرخ باسوادی <strong>عالی</strong> بودند، اما اقتصاد آنها به کندی رشد کرد و دیر صنعتی شدند.

‘Modern cross-country analyses have also struggled to find evidence that education causes economic growth, even though there is plenty of evidence that growth <strong>increases</strong> education,’ she adds.  
او می‌افزاید: «تحلیل‌های مدرن بین‌کشوری نیز برای یافتن شواهدی مبنی بر اینکه آموزش باعث رشد اقتصادی می‌شود، تلاش کرده‌اند، اگرچه شواهد زیادی وجود دارد که رشد باعث <strong>افزایش</strong> آموزش می‌شود.»

 

In the <strong>handwritten</strong> inventories that Ogilvie is analysing are the belongings of women and men at marriage, remarriage and death. From badger skins to Bibles, sewing machines to scarlet bodices – the villagers’ entire worldly goods are included.
ج در فهرست‌ موجودی <strong>دست‌نویسی</strong> که اوگیلوی در حال تجزیه و تحلیل است، مربوط به دارایی های زنان و مردان هنگام ازدواج، ازدواج مجدد و مرگ است. از پوست گورکن گرفته تا انجیل، چرخ خیاطی گرفته تا لباس های اسکارلتی - تمام کالاهای مصرفی روستاییان را شامل می شود.

 Inventories of agricultural equipment and craft tools reveal economic activities; ownership of books and <strong>education</strong>- related objects like pens and slates suggests how people learned.
موجودی تجهیزات کشاورزی و ابزارهای صنایع دستی، فعالیت های اقتصادی را نشان می دهد. دارا بودن کتاب ها و اشیاء مرتبط با <strong>آموزش</strong> مانند مداد و لوح سنگی نشان می دهد که مردم چگونه یاد گرفتند.

 In addition, the tax lists included in the database record the <strong>value</strong> of farms, workshops, assets and debts; signatures and people’s estimates of their age indicate literacy and numeracy levels; and court records reveal <strong>obstacles</strong> (such as the activities of the guilds*) that stifled industry.
علاوه بر این، لیست های مالیاتی موجود در پایگاه داده، <strong>ارزش</strong> مزارع، کارگاه ها، دارایی ها و بدهی ها را ثبت می کند. امضاها و تخمین افراد از سن آنها نشان دهنده سطح سواد و اعداد است. و سوابق دادگاه، <strong>موانعی</strong> (مانند فعالیت اصناف*) را نشان می دهد که صنعت را دچار رکود کرده است.

Previous studies usually had just one way of linking education with economic growth – the presence of schools and printing presses, perhaps, or school enrolment, or the <strong>ability</strong> to sign names.
مطالعات قبلی معمولاً فقط یک راه برای ارتباط آموزش با رشد اقتصادی داشتند - حضور مدارس و چاپخانه ها و شاید ثبت نام در مدرسه، یا <strong>توانایی</strong> امضا کردن نام ها.

 According to Ogilvie, the database <strong>provides</strong> multiple indicators for the same individuals, making it possible to analyse links between literacy, numeracy, wealth, and industriousness, for individual women and men over the long term.  
به گفته Ogilvie، این پایگاه داده شاخص های متعددی را برای افراد یکسان <strong>ارائه می دهد </strong>که امکان تجزیه و تحلیل ارتباط بین سواد، حساب، ثروت، و سخت کوشی را برای زنان و مردان در درازمدت فراهم می کند.

 

Ogilvie and her team have been building the vast database of material possessions on top of their full demographic <strong>reconstruction</strong> of the people who lived in these two German communities.  
Ogilvie و تیم او در کنار <strong>بازسازی</strong> کامل جوامع مردمی که در این دو جامعه آلمانی زندگی می کردند، پایگاه داده وسیعی از دارایی های مادی ایجاد کرده اند.

‘We can follow the same people – and their descendants – across 300 years of educational and economic change,’ she says. Individual lives have <strong>unfolded</strong> before their eyes.
او می‌گوید: «ما می‌توانیم همان مردم - و فرزندانشان – را در طول 300 سال تغییر آموزشی و اقتصادی ردیابی کنیم. زندگی های شخصی در برابر چشمان آنها <strong>آشکار شده است</strong><strong>.</strong>

 Stories like that of the 24-year-olds Ana Regina and Magdalena Riethmüllerin, who were chastised in 1707 for reading books in church instead of listening to the sermon. ‘This tells us they were continuing to <strong>develop</strong> their reading skills at least a decade after leaving school,’ explains Ogilvie.
داستان هایی مانند آنا رجینا و ماگدالنا ریتمولرین 24 ساله که در سال 1707 به دلیل خواندن کتاب در کلیسا به جای گوش دادن به موعظه محکوم شدند. اوگیلوی توضیح می‌دهد: «این به ما می‌گوید که آن‌ها حداقل یک دهه پس از ترک مدرسه به <strong>توسعه</strong> مهارت‌ خواندن خود ادامه می‌دهند.

 The database also reveals the case of Juliana Schweickherdt, a 50-year-old spinster living in the small Black Forest community of Wildberg, who was <strong>reprimanded</strong> in 1752 by the local weavers’ guild for ‘weaving cloth and combing wool, counter to the guild ordinance’.  
پایگاه داده همچنین پرونده جولیانا شوایکهردت، دختر ترشیده پیر 50 ساله ای را که در جامعه جنگل سیاه کوچک ویلدبرگ زندگی می کرد، نشان می دهد که در سال 1752 توسط انجمن بافندگان محلی به «بافندگی پارچه و شانه زدن پشم، خلاف مقررات صنف» <strong>مجازات شد.</strong>

When Juliana continued taking jobs reserved for male guild members, she was summoned before the guild court and told to pay a fine <strong>equivalent</strong> to one third of a servant’s annual wage.  
هنگامی که جولیانا به انجام مشاغلی که به اعضای مرد صنف اختصاص داده شده بود ادامه داد، او را به دادگاه انجمن احضار کردند و به او گفتند که جریمه ای <strong>معادل</strong> یک سوم دستمزد سالانه یک خدمتکار بپردازد.

It was a small act of defiance by today’s standards, but it reflects a time when laws in Germany and elsewhere regulated people’s <strong>access</strong> to labour markets.  
این اقدام کوچکی از سرپیچی طبق استانداردهای امروزی است، اما نشاندهنده دوره ای است که قوانین در آلمان و جاهای دیگر <strong>دسترسی</strong> مردم به بازار کار را تنظیم می کرد.

The dominance of guilds not only <strong>prevented</strong> people from using their skills, but also held back even the simplest industrial innovation.
تسلط اصناف نه تنها مردم را از استفاده از مهارت های خود <strong>باز می داشت</strong>، بلکه حتی ساده ترین نوآوری ها در صنعت را نیز به عقب می راند.

 

The <strong>data-gathering </strong>phase of the project has been completed and now, according to Ogilvie, it is time ‘to ask the big questions’.  
E مرحله <strong>جمع‌آوری داده‌های</strong> پروژه تکمیل شده است و اکنون، به گفته Ogilvie، زمان «پرسیدن سؤالات بزرگ» فرا رسیده است.

One way to look at whether education causes economic growth is to ‘hold wealth <strong>constant’</strong>.  
یکی از راه‌های بررسی اینکه آیا آموزش باعث رشد اقتصادی می‌شود، «<strong>ثابت</strong> نگه داشتن ثروت» است.

This involves following the lives of different people with the same level of wealth over a period of time. If wealth is constant, it is possible to discover whether education was, for example, linked to the cultivation of new crops, or to the <strong>adoption</strong> of industrial innovations like sewing machines.
این شامل پیگیری زندگی افراد مختلف با سطح یکسانی از ثروت در یک دوره زمانی است. اگر ثروت ثابت باشد، می توان کشف کرد که آیا آموزش، برای مثال، با کشت محصولات جدید مرتبط است یا برای <strong>سازگاری</strong> با نوآوری های صنعتی مانند چرخ خیاطی.

 The team will also ask what <strong>aspect</strong> of education helped people engage more with productive and innovative activities.  
این تیم همچنین می‌پرسد چه <strong>جنبه‌ای</strong> از آموزش به مردم کمک می‌کند تا با فعالیت‌های مولد و نوآورانه‌تر مشارکت کنند.

Was it, for instance, literacy, numeracy, book ownership, years of schooling? Was there a threshold level – a tipping point – that needed to be reached to affect economic <strong>performance</strong>?
برای مثال، آیا سواد، حساب، مالکیت کتاب، سال‌های تحصیل بوده است؟ آیا سطح آستانه ای وجود داشت - یک نقطه اوج - که باید به آن رسید تا بر <strong>عملکرد</strong> اقتصادی تأثیر بگذارد؟

 

Ogilvie hopes to start finding answers to these questions over the next few years.  
 Ogilvie امیدوار است در چند سال آینده شروع به یافتن پاسخ برای این سؤالات کند.

One thing is already clear, she says: the relationship between education and economic <strong>growth</strong> is far from straightforward.
او می‌گوید که یک چیز از قبل مشخص است: رابطه بین آموزش و <strong>رشد</strong> اقتصادی بسیار ساده نیست.

‘German-speaking central Europe is an excellent laboratory for testing <strong>theories</strong> of economic growth,’ she explains.  
او توضیح می‌دهد: اروپای مرکزی آلمانی‌زبان یک آزمایشگاه عالی برای آزمودن <strong>نظریه‌های</strong> رشد اقتصادی است.

Between 1600 and 1900, literacy rates and book ownership were high and yet the region <strong>remained</strong> poor.  
بین سال های 1600 و 1900، نرخ باسوادی و مالکیت کتاب بالا بود و با این حال این منطقه فقیر <strong>باقی ماند</strong><strong>.</strong>

It was also the case that local guilds and merchant associations were extremely powerful and <strong>legislated</strong> against anything that undermined their monopolies.
همچنین چنین بود که انجمن های صنفی و بازرگانان محلی بسیار قدرتمند بودند و در برابر هر چیزی که انحصار آنها را <strong>تضعیف می کرد</strong> قانون وضع می کردند.

 In villages throughout the region, guilds blocked labour migration and <strong>resisted</strong> changes that might reduce their influence.
در روستاهای سراسر منطقه، اصناف جلوی مهاجرت نیروی کار را گرفتند و در برابر تغییراتی که ممکن بود نفوذ آنها را کاهش دهد، <strong>مقاومت کردند</strong><strong>.</strong>

‘Early findings suggest that the potential benefits of education for the economy can be held back by other barriers, and this has <strong>implications</strong> for today,’ says Ogilvie.
اوگیلوی می‌گوید: «یافته‌های اولیه نشان می‌دهد که مزایای بالقوه آموزش برای اقتصاد می‌تواند با موانع دیگری مهار شود و این <strong>پیامدهایی</strong> برای امروز دارد.

 ‘Huge amounts are spent improving education in developing countries, but this spending can fail to deliver economic growth if <strong>restrictions</strong> block people – especially women and the poor – from using their education in economically productive ways.  
مبالغ هنگفتی صرف بهبود آموزش در کشورهای در حال توسعه می‌شود، اما اگر <strong>محدودیت‌ها</strong> مانع از استفاده مردم - به‌ویژه زنان و فقرا - از آموزش به روش‌های مولد اقتصادی شوند، این هزینه‌ها ممکن است به رشد اقتصادی منجر نشود.

If economic <strong>institutions</strong> are poorly set up, for instance, education can’t lead to growth.’
به عنوان مثال، اگر <strong>نهادهای</strong> اقتصادی [با منابع] غیرکافی راه اندازی شوند، آموزش نمی تواند منجر به رشد شود.


Questions & answers


نظرات کاربران

هنوز نظری درج نشده است!