در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034دستگیری یک پادشاه
Anna Keay reviews Charles Spencer’s book about the <strong>hunt</strong> for King Charles II during the English Civil War of the seventeenth century.
آنا کی کتاب چارلز اسپنسر را در مورد <strong>دستگیری</strong> شاه چارلز دوم در طول جنگ داخلی انگلستان در قرن هفدهم مرور می کند.*
Charles Spencer’s latest book, To Catch a King, tells us the story of the hunt for King Charles II in the six weeks after his resounding <strong>defeat</strong> at the Battle of Worcester in September 1651.
آخرین کتاب چارلز اسپنسر، دستگیری یک پادشاه، داستان دستگیری شاه چارلز دوم را در شش هفته پس از <strong>شکست</strong> فاجعه بار او در نبرد ووستر در سپتامبر 1651 به ما می گوید.
And what a story it is.
و چه داستانی است.
After his father was executed by the Parliamentarians in 1649, the young Charles II <strong>sacrificed</strong> one of the very principles his father had died for and did a deal with the Scots, thereby accepting Presbyterianism* as the national religion in return for being crowned King of Scots.
پس از اعدام پدرش توسط نمایندگان پارلمان در سال 1649، چارلز دوم جوان یکی از اصولی را که پدرش برای آن کشته شده بود، <strong>قربانی کرد</strong> و با اسکاتلندی ها معامله کرد و بدین ترتیب در ازای تاج گذاری به عنوان پادشاه اسکاتلند، پرزبیتریانیسم* را به عنوان دین ملی پذیرفت.
His arrival in Edinburgh prompted the English Parliamentary army to invade Scotland in a pre-emptive strike. This was followed by a Scottish <strong>invasion</strong> of England.
ورود او به ادینبورگ ارتش پارلمان انگلیس را بر آن داشت تا در یک حمله پیشگیرانه به اسکاتلند حمله کنند. به دنبال آن <strong>تهاجمی</strong> از اسکاتلند به انگلستان انجام شد.
The two sides finally <strong>faced</strong> one another at Worcester in the west of England in 1651.
دو طرف سرانجام در سال 1651 در ووستر در غرب انگلستان با یکدیگر <strong>روبرو</strong> شدند.
After being comprehensively defeated on the meadows outside the city by the Parliamentarian army, the 21-year-old king found himself the subject of a national manhunt, with a huge sum <strong>offered</strong> for his capture.
این پادشاه 21 ساله پس از شکست همه جانبه در چمنزارهای خارج از شهر توسط ارتش پارلمان، خود را در خطر دستگیری توسط نیروهای ملی دید که پاداش هنگفتی برای دستگیریاو به آنها <strong>پیشنهاد شده بود</strong><strong>.</strong>
Over the following six weeks he managed, through a series of heart-poundingly close escapes, to evade the Parliamentarians before seeking <strong>refuge</strong> in France.
در طول شش هفته بعد، او با انجام چندین بار فرار از دست نمایندگان پارلمان که به او نزدیک شده بودند، سرانجام توانست به فرانسه <strong>پناهنده شود</strong><strong>.</strong>
For the next nine years, the penniless and defeated Charles wandered around Europe with only a small group of <strong>loyal</strong> supporters.
برای نه سال بعد، چارلز بی پول و شکست خورده تنها با گروه کوچکی از حامیان <strong>وفادار</strong> خود در اروپا سرگردان بود.
Years later, after his restoration as king, the 50-year-old Charles II requested a meeting with the writer and diarist Samuel Pepys. His intention when asking Pepys to commit his story to paper was to ensure that this most <strong>extraordinary</strong> episode was never forgotten.
سالها بعد، چارلز دوم 50 ساله پس از احیای پادشاهی، درخواست ملاقات با نویسنده و روزنامهنگار ساموئل پپیس کرد. قصد او وقتی از پپیس خواست تا داستانش را روی کاغذ بیاورد این بود که مطمئن شود <strong>خارق العاده ترین </strong>قسمت آن هرگز فراموش نمی شود.
Over two three-hour sittings, the king related to him in great detail his personal <strong>recollections</strong> of the six weeks he had spent as a fugitive.
پادشاه طی دو نشست سه ساعته، <strong>خاطرات</strong> شخصی خود را از شش هفته ای که به عنوان فراری سپری کرده بود، با جزییات کامل به او گفت.
As the king and secretary <strong>settled down </strong>(a scene that is surely a gift for a future scriptwriter), Charles commenced his story: ‘After the battle was so absolutely lost as to be beyond hope of recovery, I began to think of the best way of saving myself.’
هنگامی که پادشاه و منشی در خانه <strong>مستقر شدند</strong> (صحنه ای که مطمئناً هدیه ای برای یک فیلمنامه نویس در آینده است)، چارلز داستان خود را آغاز کرد: «بعد از اینکه در نبرد به قدری شکست خوردم که امیدی به پیروزی نداشتم، شروع کردم به فکر کردن به بهترین راه برای نجات خودم.
One of the joys of Spencer’s book, a result not least of its use of Charles II’s own <strong>narrative</strong> as well as those of his supporters, is just how close the reader gets to the action.
یکی از لذتهای خواندن کتاب اسپنسر، نه فقط به علت استفاده از <strong>روایت</strong> خود چارلز دوم و همچنین حامیان او، است بلکه این است که خواننده چقدر به صحنه ها نزدیک میشود.
The day-by-day retelling of the fugitives’ doings provides delicious details: the cutting of the king’s long hair with <strong>agricultural</strong> shears, the use of walnut leaves to dye his pale skin, and the day Charles spent lying on a branch of the great oak tree in Boscobel Wood as the Parliamentary soldiers scoured the forest floor below.
بازگویی فعالیت های روزمره فراریان جزئیات جالبی را ارائه می کند: کوتاه کردن موهای بلند پادشاه با قیچی <strong>کشاورزی</strong>، استفاده از برگ های گردو برای رنگ کردن پوست رنگ پریده او و روزی که چارلز روی شاخه ای بزرگ از درخت بلوط در بوسکوبل وود دراز کشیده بود در حالی که سربازان پارلمان کف جنگل را زیر پای او را جستجو می کردند.
Spencer draws out both the humour – such as the preposterous refusal of Charles’s friend Henry Wilmot to adopt disguise on the grounds that it was beneath his dignity – and the <strong>emotional</strong> tension when the secret of the king’s presence was cautiously revealed to his supporters.
اسپنسر هم از شوخ طبعی – مانند امتناع مضحک دوست چارلز، هنری ویلموت از پوشیدن لباس مبدل به این دلیل که این نوع لباس پوشیدن از شأن او نیست – و هم تنش <strong>احساسی</strong> زمانی که راز حضور پادشاه با احتیاط برای حامیانش فاش شد، استفاده می کند.
Charles’s adventures after losing the Battle of Worcester hide the uncomfortable truth that whilst almost everyone in England had been appalled by the <strong>execution</strong> of his father, they had not welcomed the arrival of his son with the Scots army, but had instead firmly bolted their doors.
ماجراهای چارلز پس از شکست در نبرد ووستر این حقیقت ناراحت کننده را پنهان می کند که در حالی که تقریباً همه در انگلیس از <strong>اعدام</strong> پدرش وحشت زده شده بودند، از ورود پسرش با ارتش اسکاتلند استقبال نکردند، بلکه برعکس درها را محکم بسته بودند.
This was partly because he rode at the head of what looked like a foreign <strong>invasion</strong> force and partly because, after almost a decade of civil war, people were desperate to avoid it beginning again.
این [واکنش] تا حدی به این دلیل بود که او در راس نیروهایی بود که شبیه یک نیروی <strong>مهاجم</strong> خارجی به نظر میرسید و تا حدودی به این دلیل بود که پس از تقریباً یک دهه جنگ داخلی، مردم مستاصل بودند که از شروع مجدد آن جلوگیری کنند.
This makes it all the more <strong>interesting</strong> that Charles II himself loved the story so much ever after.
موضوعی که داستان را <strong>جالبتر</strong> میکند این است که خود چارلز دوم این داستان را بسیار دوست داشت.
As well as retelling it to anyone who would listen, causing <strong>eye-rolling </strong>among courtiers, he set in train a series of initiatives to memorialise it.
او علاوه بر اینکه با بازگو کردن آن برای هر کسی که گوش میداد باعث <strong>تعجب</strong> درباریان میشد، چندین ابتکار را برای یادآوری آن به کار برد.
There was to be a new order of chivalry, the <strong>Knights</strong> of the Royal Oak.
قرار بود مجموعه جدیدی از این دلیری ها با نام، <strong>شوالیه</strong> های Royal Oak ایجاد شود.
A series of <strong>enormous</strong> oil paintings depicting the episode were produced, including a two-metre-wide canvas of Boscobel Wood and a set of six similarly enormous paintings of the king on the run.
مجموعهای از نقاشیهای رنگ روغن <strong>عظیم</strong> که این قسمت [از داستان] را به تصویر میکشد، از جمله تولید یک بوم با دو متر عرض از چوب بوسکوبل و مجموعهای از شش نقاشی عظیم مشابه از پادشاه در حال فرار.
In 1660, Charles II commissioned the artist John Michael Wright to paint a flying squadron of cherubs* carrying an oak tree to the heavens on the ceiling of his bedchamber. It is hard to imagine many other kings marking the lowest point in their life so <strong>enthusiastically</strong>, or indeed pulling off such an escape in the first place.
در سال 1660، چارلز دوم، هنرمند جان مایکل رایت را مأمور کرد تا روی سقف اتاق خواب او یک دسته پرنده از کروبی*ها را نقاشی کند که درخت بلوطی را به آسمان می برد. تصور اینکه بسیاری از پادشاهان دیگر اینقدر <strong>مشتاقانه</strong> ضعیف ترین دوران زندگی خود را نمایش می دهند یا اصلا در وهله اول چنین فراری را انجام می دهند، دشوار است.
Charles Spencer is the perfect person to pass the story on to a new <strong>generation</strong>.
چارلز اسپنسر بهترین فرد برای انتقال این داستان به <strong>نسل</strong> جدید است.
His pacey, readable prose steers deftly clear of modern <strong>idioms</strong> and elegantly brings to life the details of the great tale.
نثر تند و خواندنی او به طرز ماهرانهای از <strong>اصطلاحات</strong> مدرن فاصله میگیرد و به زیبایی جزئیات این داستان بزرگ را زنده میکند.
He has even-handed <strong>sympathy</strong> for both the fugitive king and the fierce republican regime that hunted him, and he succeeds in his desire to explore far more of the background of the story than previous books on the subject have done.
او، هم نسبت به پادشاه فراری و هم با رژیم جمهوریخواه سرسختی که او را دستگیر کرده بود، <strong>همدردی</strong> میکند، و او در تمایل خود برای کشف پیشینه داستان بسیار بیشتر از کتابهای قبلی در این زمینه موفق عمل کرده است.
Indeed, the opening third of the book is about how Charles II found himself at Worcester in the first place, which for some will be <strong>reason</strong> alone to read To Catch a King.
در واقع، یک سوم ابتدایی کتاب در مورد این است که در وهله اول چطور چارلز دوم در موقعیت ووستر قرار گرفت، که برای برخی تنها <strong>دلیل</strong> خواندن کتاب دستگیری پادشاه است.
The <strong>tantalising</strong> question left, in the end, is that of what it all meant. Would Charles II have been a different king had these six weeks never happened?
سوال <strong>وسوسه انگیز</strong> باقی مانده، در نهایت، این است که همه اینها به چه معناست. آیا اگر این شش هفته هرگز اتفاق نمی افتاد، چارلز دوم پادشاه دیگری می شد؟
The days and nights spent in hiding must have <strong>affected</strong> him in some way.
روزها و شب هایی که در اختفا سپری شده باید به نحوی بر او <strong>تأثیر</strong> گذاشته باشد.
Did the need to assume <strong>disguises</strong>, to survive on wit and charm alone, to use trickery and subterfuge to escape from tight corners help form him? This is the one area where the book doesn’t quite hit the mark.
آیا نیاز به <strong>پوشیدن لباس مبدل</strong>، زنده ماندن تنها با شوخ طبعی و فریب، استفاده از حیله و نیرنگ برای فرار از گوشه های تنگ به شکل گیری [شخصیت او] کمک کرد؟ این یکی از زمینههایی است که این کتاب کاملاً مورد توجه قرار نمی دهد.
Instead its depiction of Charles II in his final years as an ineffective, pleasure-loving monarch doesn’t do <strong>justice</strong> to the man (neither is it accurate), or to the complexity of his character.
در عوض، تصویر چارلز دوم در آخرین سالهای زندگیاش بهعنوان یک پادشاه بیاثر و به دنبال لذت شخصی(که دقیق هم نیست)، <strong>عدالت</strong> را در مورد این مرد و پیچیدگی شخصیت او رعایت نمی کند.
But this one niggle aside, To Catch a King is an excellent read, and those who come to it knowing little of the <strong>famous</strong> tale will find they have a treat in store.
اما صرفنظر از این مورد، «دستگیری پادشاه» یک کتاب خواندنی عالی است، و کسانی که با اندکی آگاهی از این داستان <strong>معروف</strong> به سراغ آن میآیند، متوجه میشوند که لذتی در انتظارشان است.
*Presbyterianism: part of the reformed Protestant religion
پرزبیتریانیسم: بخشی از مذهب اصلاح شده پروتستان.
هنوز نظری درج نشده است!