در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034ساخت آسمانخراش
The Birth and Growth of Manhattan’s Skyscrapers.
تولد و رشد آسمانخراشهای منهتن
Katharine L. Shester reviews a book by Jason Barr about the <strong>development</strong> of New York City
کاترین ال. شستر کتابی از جیسون بار در مورد <strong>توسعه</strong> شهر نیویورک را بررسی می کند
In Building the Skyline, Jason Barr takes the reader through a detailed <strong>history</strong> of New York City.
در کتاب ساخت آسمان خراش، جیسون بار، خواننده را به <strong>تاریخچه</strong> دقیق شهر نیویورک می برد.
The book combines geology, history, <strong>economics</strong>, and a lot of data to explain why business clusters developed where they did and how the early decisions of workers and firms shaped the skyline we see today.
این کتاب زمینشناسی، تاریخ، <strong>اقتصاد</strong> و دادههای زیادی را با هم ترکیب میکند تا توضیح دهد که چرا شاخه های مختلفکاری تا جایی که آن زمان بودند، پیشرفت کردند و چگونه تصمیمهای اولیه کارگران و شرکتها آسمان خراشی که امروز می بینیم، را شکل دادند.
Building the Skyline is organized into two distinct parts. The first is primarily historical and addresses New York’s settlement and growth from 1609 to 1900; the second deals primarily with the 20th century and is a compilation of chapters commenting on different <strong>aspects</strong> of New York’s urban development.
کتاب ساخت آسمان خراش در دو بخش مجزا سازماندهی شده است. بهش اول، در درجه اول تاریخی است و به استقرار و رشد نیویورک از 1609 تا 1900 می پردازد. دومی عمدتاً به قرن بیستم می پردازد و تلفیقی از فصل هایی است که در مورد <strong>جنبه های </strong>مختلف توسعه شهری نیویورک توضیح می دهند.
The tone and organization of the book changes somewhat between the first and second parts, as the latter chapters <strong>incorporate</strong> aspects of Barr’s related research papers.
لحن و سازماندهی کتاب تا حدودی بین بخش اول و دوم تغییر می کند، زیرا بخش های آخر جنبه هایی از مقالات تحقیقاتی Barr که مرتبط با این موضوع است، <strong>در بر می گیرند</strong><strong>.</strong>
Barr begins chapter one by taking the reader on a ‘helicopter time-machine’ ride – giving a <strong>fascinating</strong> account of how the New York landscape in 1609 might have looked from the sky.
Barr فصل اول را با بردن خواننده به سواری با یک ماشین زمان هلیکوپتری آغاز میکند - شرحی <strong>جالب</strong> از اینکه چشمانداز نیویورک در سال 1609 چگونه ممکن است از آسمان به نظر برسد.
He then moves on to a subterranean walking tour of the city, <strong>indicating</strong> the location of rock and water below the subsoil, before taking the reader back to the surface.
او سپس به یک تور پیادهروی زیرزمینی در شهر میرود تا قبل از اینکه خواننده را به سطح زمین بازگرداند محل قرارگیری سنگ و آب را در زیر خاک <strong>نشان دهد</strong><strong>.</strong>
His love of the city comes through as he describes various fun facts about the location of the New York residence of early 19th-century vice-president Aaron Burr as well as a number of <strong>legends</strong> about the city.
عشق او به این شهر زمانی نمایان می شود که او حقایق سرگرم کننده مختلفی را در مورد محل اقامت آرون بور، معاون رئیس جمهور اوایل قرن نوزدهم نیویورک و همچنین چند <strong>افسانه</strong> در مورد شهر توصیف می کند.
Chapters two and three take the reader up to the Civil War (1861–1865), with chapter two <strong>focusing</strong> on the early development of land and the implementation of a grid system in 1811.
فصل های دوم و سوم خواننده را به جنگ داخلی (1861-1865) می برد، درحالیکه فصل دوم بر توسعه اولیه زمین و اجرای یک سیستم شبکه در سال 1811 <strong>تمرکز دارد</strong><strong>.</strong>
Chapter three focuses on land use before the <strong>Civil War.
</strong>فصل سوم بر استفاده از زمین قبل از <strong>جنگ داخلی</strong> تمرکز دارد.
Both chapters are <strong>informative</strong> and well researched and set the stage for the economic analysis that comes later in the book.
هر دو فصل <strong>آموزنده</strong> هستند و به خوبی برای آنها تحقیق شده و زمینه را برای تجزیه و تحلیل اقتصادی که بعداً در کتاب آمده است، فراهم می کنند.
I would have liked Barr to expand upon his claim that existing tenements* prevented skyscrapers in certain neighborhoods because ‘likely no skyscraper developer was interested in performing the necessary “<strong>slum</strong> clearance”’.
من مایل بودم، Barr ادعای خود را مبنی بر اینکه خانههای مسکونی* موجود از ساخت آسمانخراشها در محلههای خاص جلوگیری میکنند، زیرا «احتمالاً هیچ سازنده آسمانخراشی علاقهای به انجام «پاکسازی <strong>محلههای فقیرنشین</strong>» ندارد، بیشتر توضیح دهد.
Later in the book, Barr makes the claim that the depth of bedrock** was not a <strong>limiting</strong> factor for developers, as foundation costs were a small fraction of the cost of development.
Barr در جای دیگر کتاب، ادعا می کند که عمق سنگ بستر ** عامل <strong>محدود کننده ای </strong>برای سازندگان نیست، زیرا هزینه های فنداسیون، بخش کوچکی از هزینه ساخت است.
At first glance, it is not obvious why slum clearance would be limiting, while more <strong>expensive</strong> foundations would not.
در نگاه اول، مشخص نیست که چرا پاکسازی محله های فقیر نشین عامل محدودکننده است، در حالی که فندانسیون های <strong>گران تر</strong> اینگونه نیستند.
Chapter four focuses on immigration and the location of neighborhoods and tenements in the late 19th century. Barr <strong>identifies</strong> four primary immigrant enclaves and analyzes their locations in terms of the amenities available in the area.
فصل چهارم بر مهاجرت و موقعیت محلهها و خانههای مسکونی در اواخر قرن نوزدهم تمرکز دارد. Barr چهار منطقه اولیه را برای مهاجران <strong>شناسایی می کند </strong>و مکان آنها را از نظر امکانات موجود در منطقه تجزیه و تحلیل می کند.
Most of these enclaves were located on the <strong>least valuable</strong> land, between the industries located on the waterfront and the wealthy neighborhoods bordering Central Park.
بیشتر این مناطق جزو <strong>کم ارزش ترین</strong> زمین ها، بودند که بین صنایع واقع در اسکله و محله های ثروتمند هم مرز پارک مرکزی قرار داشتند.
Part two of the book begins with a <strong>discussion</strong> of the economics of skyscraper height.
قسمت دوم کتاب با <strong>بحث</strong> در مورد اقتصادی بودن ارتفاع آسمان خراش آغاز می شود.
In chapter five, Barr distinguishes between engineering height, economic height, and developer height — where engineering height is the tallest building that can be safely made at a given time, economic height is the height that is most efficient from society’s point of view, and developer height is the actual height chosen by the developer, who is attempting to maximize return on <strong>investment</strong>.
در فصل پنجم، Barr بین ارتفاع از نظر مهندسی، ارتفاع از نظر اقتصادی و ارتفاع از نظر سازنده تمایز قائل میشود – به طوری که ارتفاع از نظر مهندسی، بلندترین ساختمانی است که میتوان با خیال راحت در یک زمان معین ساخت، ارتفاع از نظر اقتصادی، ارتفاعی است که از دیدگاه جامعه، کارآمدترین است و ارتفاع از نظر سازنده، ارتفاع واقعی است که توسط سازنده انتخاب شده، که در تلاش است بازده <strong>سرمایهگذاری</strong> را به حداکثر برساند.
Chapter five also has an interesting discussion of the technological <strong>advances</strong> that led to the construction of skyscrapers.
فصل پنجم همچنین بحث جالبی در مورد <strong>پیشرفت های</strong> تکنولوژیکی که منجر به ساخت آسمان خراش ها شد، دارد.
For example, the <strong>introduction</strong> of iron and steel skeletal frames made thick, load-bearing walls unnecessary, expanding the usable square footage of buildings and increasing the use of windows and availability of natural light.
به عنوان مثال، <strong>ظهور</strong> فریم های داربست آهنی و فولادی که ساخت دیوارهای ضخیم و باربر را غیرضروری کرد، مساحت قابل استفاده ساختمانها را گسترش داده و استفاده از پنجرهها و در دسترس بودن نور طبیعی را افزایش داد.
Chapter six then presents data on building height throughout the 20th century and uses regression analysis to ‘<strong>predict’</strong> building construction.
سپس فصل ششم دادههای مربوط به ارتفاع ساختمان را در طول قرن بیستم ارائه میکند و از تحلیل رگرسیون برای «<strong>پیشبینی</strong>» ساختوساز ساختمان استفاده میکند.
While less technical than the research paper on which the chapter is based, it is probably more technical than would be <strong>preferred</strong> by a general audience.
در حالی که نسبت به مقاله تحقیقاتی که این فصل بر آن استوار است، بار فنی کمتری دارد، اما احتمالاً فنی تر از آن چیزی است که مخاطبان عمومی آن را <strong>ترجیح</strong> می دهند.
Chapter seven tackles the ‘bedrock myth’, the <strong>assumption</strong> that the absence of bedrock close to the surface between Downtown and Midtown New York is the reason for skyscrapers not being built between the two urban centers.
فصل هفتم به «افسانه سنگ بستر» می پردازد، این <strong>فرض</strong> که فقدان سنگ بستر نزدیک به سطح بین مرکز تاون و میدتاون نیویورک دلیل ساخته نشدن آسمان خراش ها بین این دو مرکز شهری است.
Rather, Barr argues that while deeper bedrock does increase foundation costs, these costs were neither prohibitively high nor were they large <strong>compared to</strong> the overall cost of building a skyscraper.
در عوض، Barr استدلال میکند که اگرچه سنگ بستر عمیقتر باعث افزایش هزینههای فونداسیون میشود، اما این هزینهها <strong>در مقایسه </strong>با هزینه کلی ساخت یک آسمانخراش زیاد نیست و نبوده است.
What I enjoyed the most about this chapter was Barr’s discussion of how foundations are actually built. He describes the use of caissons, which enable workers to dig down for considerable <strong>distances</strong>, often below the water table, until they reach bedrock.
آنچه در این فصل بیشتر از همه لذت بردم بحث بار در مورد چگونگی ساخت فندانسیون ها بود. او استفاده از کیسونها را توصیف میکند که کارگران را قادر میسازد <strong>فواصل</strong> قابلتوجهی، اغلب در زیر سطح آب را حفاری کنند تا به سنگ بستر برسند.
Barr’s thorough technological history discusses not only how caissons work, but also the dangers involved. While this chapter references empirical research papers, it is a <strong>relatively</strong> easy read.
توضیحات بار درباره تاریخچه فن آوری نه تنها نحوه کار کیسون ها، بلکه خطرات موجود را نیز مورد بحث قرار می دهد. باوجودیکه این فصل به مقالات تحقیقاتی تجربی ارجاع می دهد، خواندن آن <strong>نسبتا</strong> آسان است.
Chapters eight and nine <strong>focus</strong> on the birth of Midtown and the building boom of the 1920s.
فصل هشتم و نهم بر تولد میدتاون و رونق ساختمان در دهه 1920 <strong>تمرکز دارد</strong><strong>.</strong>
Chapter eight contains lengthy discussions of urban economic theory that may serve as a distraction to readers primarily interested in New York.
فصل هشتم شامل بحثهای طولانی درباره تئوری اقتصاد شهری است که ممکن است برای خوانندگانی که عمدتاً علاقهمند به نیویورک هستند، گیج کننده در نظر گرفته شود.
However, they would be well-suited for <strong>undergraduates</strong> learning about the economics of cities.
با این حال، آنها برای <strong>دانشجویان کارشناسی</strong> که در حال خواندن اقتصاد شهرها هستند، بسیار مناسب هستند.
In the next chapter, Barr considers two of the primary explanations for the building boom of the 1920s — the first being exuberance, and the second being financing.
در فصل بعدی، Barr دو توضیح اولیه را برای رونق ساخت و ساز در دهه 1920 در نظر می گیرد - اولی افزایش تقاضا و دومی تامین مالی.
He uses data to assess the viability of these two explanations and finds that<strong> supply and demand</strong> factors explain much of the development of the 1920s; though it enabled the boom, cheap credit was not, he argues, the primary cause.
او از دادهها برای ارزیابی امکانپذیری این دو توضیح استفاده میکند و متوجه میشود که عوامل <strong>عرضه و تقاضای</strong> بیشتر، توسعه ساخت و ساز دهه 1920 را توضیح میدهند. او استدلال می کند که اگرچه تامین اعتبار ارزان، رونق ساخت و ساز را ممکن کرد، اما دلیل اصلی نبود.
In the final chapter (chapter 10), Barr discusses another of his empirical papers that <strong>estimates</strong> Manhattan land values from the mid-19th century to the present day.
در فصل پایانی (فصل 10)، بار یکی دیگر از مقالات تجربی خود را که ارزش زمین منهتن را از اواسط قرن 19 تا امروز <strong>تخمین می زند،</strong> مورد بحث قرار می دهد.
The data work that went into these estimations is particularly impressive. Toward the end of the chapter, Barr <strong>assesses</strong> ‘whether skyscrapers are a cause or an effect of high land values’.
کار داده ای که در این تخمین ها انجام شده کاملا چشمگیر است. در پایان فصل، Barr <strong>ارزیابی میکند</strong> که آیا آسمانخراشها علت ارزش بالای زمین هستند یا معلول آن.
He finds that changes in land values predict future building height, but the <strong>reverse</strong> is not true. The book ends with an epilogue, in which Barr discusses the impact of climate change on the city and makes policy suggestions for New York going forward.
او دریافت که تغییرات در ارزش زمین، ارتفاع ساختمان در آینده را پیشبینی میکند، اما <strong>عکس</strong> آن درست نیست. کتاب با نطق پایانی به انتها می رسد، که در آن Barr در مورد تأثیر تغییرات آب و هوایی بر شهر بحث می کند و پیشنهادات سیاستی برای آینده نیویورک ارائه می دهد.
هنوز نظری درج نشده است!