The Concept of Role Theory

مفهوم نظریه نقش

The Concept of Role Theory

 

Role set.<strong> Any individual</strong> in any situation occupies a role in relation to other people.
<strong>هر فردی</strong> در هر شرایطی زمانی که با افراد دیگر در ارتباط است دارای نقش است.

The <strong>particular</strong> individual with whom one is concerned in the analysis of any situation is usually given the name of focal person.
غالبا به شخص <strong>خاصی</strong> که در هر موقعیتی قرار میگیرد نام فرد کانونی داده می شود.

He has the <strong>focal role</strong> and can be regarded as sitting in the middle of a group of people, with whom he interacts in some way in that situation. This group of people is called his role set.
این فرد دارای <strong>نقش کانونی </strong>است و می توان او را به عنوان فردی قلمداد کرد که در میان گروهی از افراد نشسته است و با آن ها تعامل دارد. به این گروه از افراد مجموعه نقش های وی گفته می ود.

<strong>For instance</strong>, in the family situation, an individual’s role set might be shown as in Figure 6.
<strong>به عنوان مثال</strong> در یک موقعیت خانوادگی یک نقش فردی ممکن است همچون مجموعه نقش های فردی شکل 6 نمایش داده شود.

<strong>The role</strong> set should include all those with whom the individual has more than trivial interactions.
مجموعه<strong> نقش</strong> بایستی شامل تمام کسانی باشد که فرد بیشتر از تعاملات پیش پا افتاده با آن ها دارد.

 

Role definition. 
تعریف نقش

<strong>The definition</strong> of any individual’s role in any situation will be a combination of the role expectations that the members of the role set have of the focal role.
<strong>تعریف</strong> نقش هر فرد در هر موقعیت ترکیبی از انتظارات نقشی است که اعضای مجموعه نقش ها از نقش کانونی دارند.

<strong>These expectations</strong> are often occupationally denned, sometimes even legally so.
<strong>این نوع از انتظارات</strong> غالبا از نظر شغلی انکار می شوند، اما این انتظارات حتی گاهی از نظر قانونی نیز وجود دارند.

<strong>The role definitions</strong> of lawyers and doctors are fairly clearly defined both in legal and in cultural terms.
<strong>تعریف نقش</strong> وکلا و پزشکان هم از نظر حقوقی و هم از نظر فرهنگی کاملا واضح و مشخص است.

<strong>The role definitions</strong> of, say, a film star or bank manager, are also fairly clearly defined in cultural terms, too clearly perhaps.
<strong>تعریف نقش هایی </strong>همچون سوپراستار سینما یا مدیر بانک نیز از لحاظ فیزیکی کاملا واضح و تعریف شده است، به طوری که گاهی اوقات بسیار واضح هم می باشد.

<strong> </strong>

<strong>Individuals</strong> often find it hard to escape from the role that cultural traditions have defined for them.
<strong>افراد </strong>معمولا متوجه می شوند که فرار از نقشی که سنت های فرهنگی برای آن ها تعریف کرده اند کار دشواری است.

Not only with <strong>doctors </strong>or lawyers is the required role behaviour so constrained that if you are in that role for long it eventually becomes part of you, part of your personality.
رفتار و نقش های<strong> پزشکان</strong> یا وکلا آنقدر محدود است که اگر مدت طولانی را در آن نقش بوده باشید تبدیل به جزئی از شخصیت شما خواهد شد.

<strong>Hence</strong>, there is some likelihood that all accountants will be alike or that all blondes are similar - they are forced that way by the expectations of their role.
<strong>از این رو </strong>کاملا انتظار و احتمال این می رود که همه حسابداران و یا همه افراد مو بور شبیه به هم باشند- زیرا آن ها با توجه به انتظارات از نقش خودشان مجبور به این کار می شوند.

 

It <strong>is often</strong> important that you make it clear what your particular role is at a given time.
<strong>غالبا</strong> کار مهمی است که به شکلی واضح نقش خاص خود را در یک زمان مشخص تعیین کنید.

<strong>The means of</strong> doing this are called, rather obviously, role signs.
ا<strong>بزارهای</strong> انجام این کار به وضوح نشانه های بروز یک نقش هستند.

<strong>The simplest of</strong> role signs is a uniform. The number of stripes on your arm or pips on your shoulder is a very precise role definition which allows you to do certain very prescribed things in certain situations.
<strong> </strong><strong>ساده ترین </strong>علامت های یک نقش یکنواخت می باشند. تعداد نوارهای روی بازوهایتان یک تعریف دقیق از نقش است که به شما امکان آن را می دهد که کارهای خاص مشخص شده را در زمان مشخصی انجام دهید.  

<strong>Imagine</strong> yourself questioning a stranger on a dark street at midnight without wearing the role signs of a policeman!
<strong>تصور کنید</strong> که نیمه شب در یک خیابان تاریک بدون داشتن نشان های پلیسی تان از یک غریبه سوال و جواب کنید.

<strong> </strong>

<strong>In social circumstances</strong>, dress has often been used as a role sign to indicate the nature and degree of formality of any gathering and occasionally the social status of people present.
<strong>در شرایط های اجتماعی </strong>لباس اغلب به عنوان نشانه ای برای نشان دادن ماهیت و درجه رسمیت هر جمع و بعضا موقعیت اجتماعی افراد حاضر استفاده می شود.

<strong>The current</strong> trend towards blurring these role signs in dress is probably democratic, but it also makes some people very insecure. Without role signs, who is to know who has what role?
گرایشات<strong> فعلی</strong> به سمت محو کردن این علائم نقشی در لباس اشخاص احتمالا شیوه ای دموکراتیک است، اما باعث نا امنی بسیاری از افراد نیز می شود. بدون وجود علائم تعیین کننده نقش چه کسی باید بداند که هر کس چه نقشی را بر عهده دارد؟

 

<strong>Place</strong> is another role sign. Managers often behave very differently outside the office and in it, even to the same person.
<strong>مکان</strong> وموقعیت جغرافیایی علامت دیگری از نشانه نقش است. رفتار مدیران غالبا در خارج از دفتر و در داخل دفتر حتی نسبت به همان فرد بسیار متفاوت است.

They use a <strong>change</strong> of location to indicate a change in role from, say, boss to friend.
آن ها از <strong>تغییر</strong> مکان برای نشان دادن تغییر نقش مثلا نقش رئیس به دوست استفاده می کنند.

<strong>Indeed</strong>, if you wish to change your roles you must find some outward sign that you are doing so or you won’t be permitted to change - the subordinate will continue to hear you as his boss no matter how hard you try to be his friend.
<strong>ر واقع </strong>اگر به دنبال تغییر نقش های خود هستید بایستی برخی از نشانه های خارجی را پیدا کنید که در حال حاضر آن ها را دارید و یا مجاز به تغییر دادن آن ها نیستید- به طور مثال زیردستانتان همچون به عنوان رئیس شما را میبینند هرچند که شما بخواهید شما آن ها را دوست خود بدانید.

<strong>In very significant cases</strong> of role change, e.g. from a soldier in the ranks to officer, from bachelor to married man, the change of role has to have a very obvious sign, hence rituals.
<strong>در موارد بسیار مهم </strong>تغییر نقش، به عنوان مثال تغییر از یک سرباز به یک افسر، از فرد مجرد به متاهل، علامت های بسیار واضحی نیاز است که وجود داشته باشند، از این رو تشریفات اهمیت پیدا می کنند.

<strong>It is interesting</strong> to observe, for instance, some decline in the emphasis given to marriage rituals.
مشاهده مواردی همچون کاهش روند تاکید بر رسم و رسومات ازدواج <strong>اتفاق جالبی است. </strong>

This could be taken as an <strong>indication</strong> that there is no longer such a big change in role from single to married person, and therefore no need for a public change in sign.
این موضوع می تواند به عنوان<strong> نشانه ای</strong> باشد که تغییر نقش مجرد به متاهل تغییر بزرگی نیست و بنابراین نیازی هم به تغییر علنی در نشانه ها وجود ندارد.

<strong> </strong>

<strong>In organisations</strong>, office signs and furniture are often used as role signs.
<strong>ر سازمان ها</strong> مبلمان اغلب به عنوان نشانه استفاده می شوند.

These and other <strong>perquisites </strong>of status are often frowned upon, but they may serve a purpose as a kind of uniform in a democratic society; roles without signs often lead to confused or differing expectations of the role of the focal person.
ین موضوع و دیگر <strong>مفاهیم</strong> غالبا مورد کم توجهی قرار می گیرند، اما ممکن است به عنوان نوعی لباس فرم در یک جامعه دموکراتیک مورد توجه قرار گیرند. نقش هایی که هیچ نشانه ای ندارند غالبا منجر به آن می شوند که انتظارات گیج کننده یا متفاوتی از فرد کانونی پیش بیاید.

 

Role ambiguity. 
نقش مبهم

<strong>Role ambiguity</strong> results when there is some uncertainty in the minds, either of the focal person or of the members of his role set, as to precisely what his role is at any given time.
<strong>ابهام نقش </strong>وقتی به وجود می آید که در ذهن یا از سمت فرد کانونی یا اعضا مجموعه نقش های او این عدم اطمینان وجود داشته باشد که نقش فرد خاصی در هر زمان مشخص است.

<strong>One of the</strong> crucial expectations that shape the role definition is that of the individual, the focal person himself.
<strong>یکی از</strong> انتظارات حیاتی که تعریف نقش را شکل می دهد فرد یا همان خود شخص اصلی است.

If his <strong>occupation</strong> of the role is unclear, or if it differs from that of the others in the role set, there will be a degree of role ambiguity.
اگر <strong>شغل</strong> وی در این نقش نامشخص باشد یا در نقش تعیین شده با بقیه متفاوت باشد، درجاتی از ابهام نقش به وجود می آید.

Is this bad? <strong>Not necessarily</strong>, for the ability to shape one’s own role is one of the freedoms that many people desire, but the ambiguity may lead to role stress which will be discussed later on.
آیا این موضوع بد است؟ <strong>لزوما این طور نیست</strong>، زیرا توانایی در شکل گیری نقش خود یکی از آزادی هایی است که بسیاری از مردم آرزو می کنند؛ اما ابهام موجود ممکن است منجر به فشار روانی شود که بعدا در مورد آن بحث خواهد شد.

<strong>The virtue</strong> of job descriptions is that they lessen this role ambiguity.
<strong>احساسات </strong>توصیف شغل در آن است که ابهام نقش را کاهش می دهد.

<strong>Unfortunately</strong>, job descriptions are seldom complete role definitions, except at the lower end of the scale.
<strong>متاسفانه</strong> شرح وظایف به ندرت تعریف کاملی از نقش را ارائه می دهد، مگر آن که در انتهای مقیاس صورت گیرد.

<strong>At middle</strong> and higher management levels, they are often a list of formal jobs and duties that say little about the more subtle and informal expectations of the role.
در سطوح مدیریت <strong>میانی</strong> و بالاتر، آن ها اغلب لیستی از مشاغل و وظایف رسمی هستند که در مورد انتظارات غیر رسمی نقشی خاص کمتر هستند.

<strong>The result</strong> is therefore to give the individual an uncomfortable feeling that there are things left unsaid, i. e. to heighten the sense of role ambiguity.
بنابراین<strong> نتیجه </strong>این است که به فرد احساس ناراحتی را اطلاق می کند، به نوعی که احساس ناراحتی را به فرد می دهد؛ یعنی برای افزایش ابهام نقش صورت می گیرد.  

<strong> </strong>

<strong>Looking at</strong> role ambiguity from the other side, from the point of view of the members of the role set, lack of clarity in the role of the focal person can cause insecurity, lack of confidence, irritation and even anger among members of his role set.
از سوی دیگر <strong>با نگاهی به </strong>ابهام نقش از نظر اعضای مجموعه های نقشی امکان عدم امنیت، عدم اعتماد به نفس، تحریک و حتی عصبانیت در بین اعضای مجموعه ی نقش او شود.

<strong>One list of</strong> the roles of a manager identified the following: executive, planner, policy maker, expert, controller of rewards and punishments, counsellor, friend, teacher.
<strong>لیستی از </strong>نقش های مدیر، موارد زیر را مشخص می کند: مجری، برنامه ریز، سیاست گذار، کارشناس، کنترل گر پاداش و تنبیه، مشاور و مدرس.

If it is not <strong>clear,</strong> through role signs of one sort or another, which role is currently the operational one, the other party may not react in the appropriate way — we may, in fact, hear quite another message if the focal person speaks to us, for example, as a teacher and we hear her as an executive.
اگر این موضوع <strong>واضح</strong> نیست، از طریق نشانه های نقش ها از یک نوع یا دیگر انواع که در حال حاضر یک نقش عملیاتی است مشخص می شود. در چنین مواقعی ممکن است طرف مقابل واکنش مناسبی از خود نشان ندهد. اما اگر فرد مورد نظر با مخاطب صحبت کند مکن است کاملا پیام دیگری را بشنویم. به عنوان مثال همچون یک معلم یا مدیر اجرایی آن شخص را در نظر خواهیم گرفت.


Questions & answers

Questions 29-35

Do the following statements reflect the views of the writer in Reading Passage 138?
In boxes 29-35 on your answer sheet write:

YES if the statement reflects the views of the writer
NO if the statement contradicts the views of the writer
NOT GIVEN if it is impossible to know what the writer thinks about this

29 It would be a good idea to specify the role definitions of soldiers more clearly.
30 Accountants may be similar to one another because they have the same type of job.
31 It is probably a good idea to keep dress as a role sign even nowadays.
32 The decline in emphasis on marriage rituals should be reversed.
33 Today furniture operates as a role sign in the same way as dress has always done.
34 It is a good idea to remove role ambiguity.
35 Job descriptions eliminate role ambiguity for managers.

 



Questions 36-39


Choose ONE OR TWO WORDS from Reading Passage 3 for each answer.
Write your answers in boxes 36-39 on your answer sheet.

36 A new headmaster of a school who enlarges his office and puts in expensive carpeting is using the office as a .............
37 The graduation ceremony in many universities is an important............
38 The wig which judges wear in UK courts is a ..........
39 The parents of students in a school are part of the headmaster’s .............

 



Question 40


Choose the appropriate letter A-D and write it in box 40 on your answer sheet.
This text is taken from ....

   A   a guide for new managers in a company.
   B   a textbook analysis of behaviour in organisations.
   C   a critical study of the importance of role signs in modern society.
   D   a newspaper article about role changes.

 

Answers:

29 NOT GIVEN
30 YES
31 YES
32 NOT GIVEN
33 YES
34 NO
35 NO
36 role sign
37 ritual
38 role sign
39 role set
40 C

نظرات کاربران

هنوز نظری درج نشده است!