در صورتی که اشکالی در ترجمه می بینید می توانید از طریق شماره زیر در واتساپ نظرات خود را برای ما بفرستید
09331464034توسعه قابل توجه در ایمن کردن معادن
Coal has been used as a source of fuel for over 5,000 years, but for most of that time it was probably <strong>gathered</strong> from places where it was exposed on the surface of the ground, It is possible that the Romans undertook some mining, but coal mines across Europe largely date from the 13th century.
زغال سنگ بیش از ۵۰ سال است که به عنوان منبع سوخت مورد استفاده قرار می گیرد، اما اکثر اوقات احتمالاً از مکان هایی <strong>جمع آوری شده بود</strong> که روی سطح زمین ریخته شده بود، این احتمال وجود دارد که رومی ها تاحدودی با کار استخراج از معدن آشنا بوده باشند، قدمت استخراج از معادن زغال سنگ در سراسر اروپا تا حد زیادی به قرن ۱۳ برمی گردد.
Thereafter coal production increased steadily and it gradually replaced charcoal and wood as a <strong>source</strong> of heat and energy.
پس از آن تولید زغال سنگ به طور پیوسته افزایش یافت و به تدریج جای زغال و چوب را به عنوان <strong>منبع</strong> گرما و انرژی گرفت.
Initially, coal mines were fairly shallow, but they quickly reached the point where <strong>artificial</strong> lighting was necessary. At first the lights used would have been no different from those used domestically -- candles and simple oil lamps.
در ابتدا معادن زغال سنگ نسبتاً کم عمق بودند، اما به سرعت به جایی رسیدند که روشنایی <strong>مصنوعی</strong> لازم بود. در ابتدا چراغ های مورد استفاده هیچ فرقی با چراغ های مورد استفاده در داخل منازل نداشتند-- شمع ها و چراغ نفتی های ساده.
But as coal mines became deeper, miners encountered a new and terrible problem -- firedamp. This was a natural gas, principally consisting of methane, that <strong>exploded</strong> on contact with a naked flame.
اما با عمیق تر شدن معادن زغال سنگ، معدنچیان با یک مشکل جدید و وحشتناک مواجه شدند—گاز قابل احتراق. این یک گاز طبیعی بود که عمدتاً متشکل از متان بود که در تماس با شعله بدون حفاظ <strong>منفجر می شد. </strong>
The first known major firedamp explosion, which killed 99 people, took place in Belgium in 1514 and as new technology was used to mine at <strong>increasingly</strong> deep levels, the problem got worse.
اولین انفجار بزرگ ناشی از احتراق گاز معدن که منجر به کشته شدن ۹۹ نفر شد، در سال ۱۵۱۴ در بلژیک رخ داد و پس از استفاده از فناوری جدیدی که امکان استخراج از عمق <strong>بیشتری</strong> در معدن را می داد، مشکل بدتر شد.
The simplest solution was to improve the <strong>ventilation</strong> of the mine. Many mines had only one shaft leading from the surface down to the working area below.
ساده ترین راه حل، بهبود <strong>تهویه</strong> معدن بود. بسیاری از معادن تنها یک شفت داشتند که از سطح به عمق در محل کار زیر خود امتداد داشت.
Ventilation could be improved to some extent by <strong>dividing</strong> this into a downcast (bringing in fresh air) and an upcast (returning foul air and firedamp to the surface).
تهویه می توانست تا حدودی با <strong>تقسیم</strong> این شفت به سرریز (برای آوردن هوای تازه) و خروجی (خارج کردن هوای ناسالم و گاز قابل احتراق به سطح) بهبود یابد.
But what was really needed was a safe lamp that could not ignite firedamp. The earliest forms of safety lighting sought to <strong>produce</strong> light without using a naked flame.
اما چیزی که واقعا مورد نیاز بود یک چراغ ایمن بود که موجب احتراق گاز معدن نشود. قدیمی ترین وسایل روشنایی ایمن به دنبال <strong>تولید</strong> نور بدون استفاده از شعله بی حفاظ بودند.
One early method tried to utilise the fact that skins removed from decaying fish contain the element phosphorus, which emits light in the form of phosphorescence. Unfortunately, this phosphorus is highly toxic, <strong>flammable</strong> and can self-ignite -hardly desirable properties in a safety light.
در یکی از روش های قدیمی سعی شد از این واقعیت شود که پوست های کنده شده از ماهی های پوسیده حاوی عنصر فسفر هستند که نور را به شکل فسفری ساطع می کنند. متاسفانه، این فسفر بسیار سمی و <strong>قابل اشتعال</strong> بود و به علت خود شعله وری نمی توانست ماده مطلوبی برای تولید یک نور ایمن باشد.
An alternative was a device invented in about 1750, consisting of a flint which struck against a piece of iron when a handle was turned, creating a shower of sparks which lit up the <strong>surrounding</strong> area. These were believed to be too cool to ignite firedamp.
جایگزین دیگر، دستگاهی بود که در حدود سال ۱۷۵۰ اختراع شد که از یک چخماق که وقتی دسته ای می چرخید به یک تکه آهن برخورد می کرد، تشکیل شده بود که با ایجاد جرقه های آبشاری منطقه <strong>اطراف</strong> را روشن می کرد. اعتقاد بر این بود که این جرقه ها برای شعله ور کردن گاز معدن بیش از حد سرد هستند.
This device had major drawbacks - extra manpower had to be used to operate it continuously, and it also required regular <strong>maintenance</strong> and replacement.
این دستگاه اشکالات عمده ای داشت - نیروی انسانی بیشتری باید برای به کار انداختن مداوم آن به کار گرفته می شد، و همچنین نیاز به <strong>نگهداری</strong> و تعویض منظم داشت.
But worst of all, it was not in fact safe, and numerous accidents were caused when the <strong>sparks</strong> ignited firedamp. Nonetheless, it was considered to be the least dangerous form of lighting at the time.
اما بدتر از همه در واقعیت ایمن نبود و حوادث متعددی زمانیکه <strong>جرقه ها</strong> گاز معدن را شعله ور کردند، بوجود آمد. با این وجود، به عنوان کم خطر ترین نوع روشنایی در آن زمان در نظر گرفته می شد.
By about 1810 the problem was becoming acute, and in some cases there was no alternative to working in the dark. Some mines were being forced to stop production, with serious economic consequences for the mine owners and local <strong>communities</strong>.
در حدود سال 1810 مشکل در حال شدیدتر شدن بود، و در برخی موارد هیچ جایگزینی برای کار در تاریکی وجود نداشت. برخی از معادن مجبور به متوقف کردن تولید شدند که پیامدهای جدی اقتصادی برای صاحبان معادن و <strong>جوامع</strong> محلی داشت.
The general response, however, was to keep going and reluctantly accept the <strong>inevitable</strong> deaths from ignition of firedamp as a regrettable but not especially remarkable, consequence of coal mining.
با این حال، واکنش عمومی، این بود که به کار ادامه دهند و با اکراه مرگ های <strong>اجتناب ناپذیر</strong> ناشی از اشتعال گاز معدن را به عنوان یک پیامد تاسف بار اما نه خیلی قابل توجه ناشی از استخراج زغال سنگ بپذیرند.
The miners themselves could do little -- they were largely <strong>illiterate</strong>, and depended on the mine owners for a livelihood. However, the clerical, medical and legal professions were beginning to take notice.
خود معدنچیان می توانستند کار کمی انجام دهند-- آنها تا حد زیادی <strong>بی سواد</strong> بودند، و برای امرار معاش به صاحبان معدن وابسته بودند. با این حال، روحانیون، پزشکان و افراد حقوقی شروع به توجه به این مسئله کردند.
After 92 men and boys were killed in 1812 by an explosion at Felling Colliery in northern England, several professional people took action and a society was set up to <strong>raise funds</strong> for the discovery of new methods of lighting and ventilating mines.
پس از کشته شدن ۹۲ مرد و پسر در سال ۱۸۱۲ بر اثر انفجاری در فلینگ کولیری در شمال انگلستان، چند مقام حرفه ای اقداماتی انجام دادند و مجمعی برای <strong>جمع آوری کمک های مالی</strong> برای کشف روش های جدید روشنایی و تهویه معادن راه اندازی شد.
The first report of the society stated, 'It is to scientific men only that we must look up for assistance in providing a cheap and effectual remedy.'
اولین گزارش مجمع بیان کرده است: این فقط بر عهده افراد دانشمند است که ما باید به دنبال کمک در ارائه یک راه حل ارزان و موثر باشیم.
As the leading chemist of the day, and an <strong>expert</strong> on gases, Sir Humphrey Davy was a natural choice from whom to seek help, and he was approached by the society in 1815.
سر هامفری دیوی به عنوان یک شیمیدان معروف آن زمان، و <strong>متخصص</strong> گازها، یک منتخب ایده آل از طرف کسانی بود که به دنبال کمک بودند، و او توسط این مجمع در سال ۱۸۱۵ انتخاب شد.
The general belief nowadays is that he was the inventor of the first miners' safety lamp, in which the flame was enclosed by a mesh screen <strong>containing</strong> very small holes.
باور عمومی امروزه این است که او مخترع اولین چراغ ایمنی معدنچیان بود که در آن شعله توسط یک صفحه مش <strong>حاوی</strong> سوراخ های بسیار کوچک محصور شده بود.
Air could enter the lamp through the holes, but they were too small to allow the flame of the lamp to pass through them and <strong>ignite</strong> any firedamp present in the mine tunnels.
هوا می توانست از طریق سوراخ ها وارد چراغ شود، اما آن ها به اندازه ای ریز بودند که اجازه نمی دادند شعله چراغ از آن ها عبور کند و گازهای قابل احتراق را که در تونل های معدن وجود دارد <strong>شعله ور کند</strong>.
Davy presented a paper describing the lamp in November 1815, and it was trialled in January 1816. However, a few weeks prior to Davy's presentation, an engineer called George Stephenson had independently designed and <strong>demonstrated</strong> a lamp based on the same scientific principles.
دیوی مقاله ای ارائه داد که چراغ را در نوامبر ۱۸۱۵ توصیف می کرد و در ژانویه ۱۸۱۶ امتحان شد. با این حال، چند هفته قبل از ارائه دیوی، مهندسی به نام جورج استفنسون به طور مستقل، لامپی را بر اساس همان اصول علمی طراحی کرده و <strong>نشان داده بود</strong>.
After much discussion and argument, he was eventually recognised as deserving equal credit for the discovery, but the time needed for this <strong>recognition</strong> to be given meant that the miners' safety lamp had already been called the 'Davy lamp', and it is still called that today.
پس از بحث و استدلال بسیار، او در نهایت به عنوان فردی که سزاوار حق امتیاز مساوی برای کشف چراغ جدید بود، شناخته شد، اما به علت گذشت زمان تا <strong>تشخیص</strong> اعطای این حق امتیاز، چراغ ایمنی معدنچیان از قبل به نام چراغ دیوی' نامیده شد، و هنوز هم تا به امروز به همان نام مشهور است.
But in fact, the real <strong>inventor</strong> of the safety lamp was a man called Dr William Reid Clanny, who in 1813 had been awarded a silver medal by the Royal Society of Arts, Manufacturers and Commerce for his own version of a safety lamp.
اابته در واقع <strong>مخترع</strong> واقعی چراغ ایمنی مردی به نام دکتر ویلیام رید کلنی بود که در سال ۱۸۱۳ به علت اختراع چراغ ایمنی ابداعی خودش از سوی انجمن سلطنتی هنر، تولیدکنندگان و بازرگانی مدال نقره دریافت کرده بود.
Clanny's first lamp did not fulfil the needs of the ordinary working miner as it was rather heavy and cumbersome. But rather than seeking to glory in his achievement, he recognised its <strong>deficiencies</strong> and continued to work to improve it, as well as sharing his knowledge with others.
اولین لامپ کلنی نیازهای معدنچی معمولی را برآورده نمی کرد زیرا نسبتاً سنگین و دست و پا گیر بود. اما او به جای اینکه به دنبال کسب افتخار برای دستاورد خود باشد، <strong>کمبودهای</strong> آن را تشخیص داد و به تلاش برای بهبود آن و همچنین به اشتراک گذاری دانش خود با دیگران ادامه داد.
George Stephenson acknowledged a debt to Clanny's research, and Humphrey Davy visited him in 1815 shortly before completing the <strong>design</strong> for his own safety lamp but to this day Dr Clanny remains a forgotten hero.
جورج استفنسون اذعان کرد که مدیون تحقیقاا کلنی بوده و هامفری دیوی در سال ۱۸۱۵ کمی قبل از تکمیل <strong>طراحی</strong> چراغ ایمنی خودش به دیدار او رفت اما تا به امروز دکتر کلنی همچنان یک قهرمان فراموش شده باقی مانده است.
Questions 28--32
Choose the correct heading for each section from the list of headings below.
Write the correct number, -viii, in boxes 28-32 on your answer sheet.
List of Headings
i A controversy over two versions of an invention
ii The need to mine deeper for good quality coal
iii Growing awareness of the need to improve conditions for miners
iv A new danger caused by developments in mining
v The impact of poor air quality in mines on miners' health vi Early attempts to provide lighting without flames
vii A demand by miners for new technology
viii A person whose work never received full recognition
28 Section A
29 Section B
30 Section C
31 Section D
32 Section E
Questions 33--36
Complete the summary below.
Choose ONE WORD ONLY from the text for each answer. Write your answers in boxes 33--36 on your answer sheet.
The problem of providing artificial lighting in coal mines
Coal mines in Europe only really developed from the 13th century. As they became deeper, the methods used for lighting them created a serious risk of 33 .................. due to the presence of firedamp. One solution was to improve ventilation by separating the 34 .................. into two parts. However, better lighting was also needed. One suggestion was to use a chemical found in the skins of fish, but this was found to be unsafe. Another possibility was a device which created 35 ..................., as it was believed these would not ignite the gas. However, this required additional 36 .................. as well as maintenance and replacement, and it was also unsafe.
Questions 37-40
Choose the correct letter, A, B, C or D.
Write the correct letter in boxes 37-40 on your answer sheet.
37 What does the writer say about mine owners in 1810?
A Most of them disregarded safety issues.
B They were criticised for conditions in the mines.
C Most of them used unfair pressure to keep mines open.
D They were unaware of how dangerous the mines were.
38 According to the writer, what was the significance of the explosion at Felling Colliery in 1812?
A It led to increased legal protection for miners.
B It led to a change in public attitudes to mining safety.
C It demonstrated the lack of concern of certain groups towards the miners.
D It started a movement to give miners proper training in safety procedures.
39 The lamp presented by Davy was safer than previous methods of lighting because its flame
A could not remain alight for a long time.
B did not get large enough to ignite the firedamp.
C did not have any contact with the air.
D could not pass beyond the mesh screen.
40 What does the writer say about Davy and Stephenson?
A Davy refused to accept Stephenson's work as it had not been fully trialled.
B Davy insisted on the safety lamp being named after him rather than Stephenson.
C Stephenson claimed Davy's work was based on false principles.
D Stephenson produced a working example of a safety lamp before Davy.
Answers:
28 iv
29 vi
30 iii
31 i
32 viii
33 explosion
34 shaft
35 sparks
36 manpower
37 A
38 B
39 D
40 D
هنوز نظری درج نشده است!